<strong>انسان سرگشته</strong>

انسان سرگشته

انسان سرگشته

مهدی خوشحال، ایران فانوس، 10.07.2023

آنتوان دو سنت اگزوپری، که خود خلبان بود و در اوایل قرن بیستم با هواپیمایش در صحرایی در آفریقا سقوط کرد، او پس از این حادثه داستان و کتابی تخیلی خلق کرد. برخورد و ملاقات با پسر کوچکی که از سیاره دیگر به زمین آمده بود. این کتاب که اواسط قرن بیستم در فرانسه منتشر شد جزو پر فروشترین و بهترین کتاب های قرن بوده است. سنت اگزوپری، در کتاب کودکانه و پر احساس خود که نام „شازده کوچولو“ بر آن نهاد، موضوع و مسایل جالبی را برای کودکان و بزرگسالان نقل می کند. مسایل و مشکلاتی که از کودکی تا بزرگسالی با آن سر و کار داریم. او در این کتاب لطیف و کودکانه، دنیای کودکان را واقعی و دنیای بزرگسالان را متناسب با شخصیت و شغل بزرگسالان تعریف و تفسیر می کند. به همین مناسبت، او شازده کتاب خود را نزد آدم هایی می فرستد که هر کدام تنها و در سیاره ای زندگی می کنند که نوع زندگی و نگاه آنان شازده کوچولو را به تعجب و حیرت می اندازد و شازده کوچولو پس از اندکی  کند و کاو سیاره آنان را ترک می کند و به سیاره دیگری می رود تا با احوال دیگر آدم ها آشنا شود. شازده کوچولو، پس از این که در سیارات مختلف با آدم هایی چون تاجر و الکلی و شاعر و دیگران آشنا می شود و زندگی عجیب و غیر واقعی آنان را نمی پسندد، پس از گشت و گذار از چندین سیاره سرانجام به سیاره ای می رسد که یک سوزن بان در آن نشسته و دارد سوزن بانی می کند.

شازده کوچولو، وقتی به سوزن بان می رسد از او می پرسد که اینجا چه می کنی؟ سوزن بان پاسخ می دهد که من در این سیاره سوزن بان هستم و رفت و آمد قطارها را کنترل می کنم. در همین حین قطاری در مقابل شان از روی ریل رد شد که نظر شازده کوچولو را به خود جلب کرد و شازده از سوزن بان پرسید این قطار به کجا می رود؟ سوزن بان پاسخ داد که این مردم از شهر „الف“ به سمت شهر „ب“ می روند. در همین گفت و شنود بود که یک قطار دیگر در مسیر عکس و از مقابل شان رد شد. شازده دوباره از سوزن بان پرسید چرا قطاری که از شهر „الف“ به سمت شهر „ب“ می رفت، پشیمان شده و دوباره برگشته؟ سوزن بان پاسخ داد که این آن قطار قبلی نیست، بلکه قطار دیگری است که از شهر „ب“ به سمت شهر „الف“ می رود. شازده کوچولو با تعجب رو به سوزن بان کرد و گفت، مردم سیاره شما نیز عجیبند، چرا مردم شهر  „الف“ و „ب“در شهرهای خود باقی نمی مانند و دائماً در آمد و شدند.  

از داستان زیبا و جالب کتاب آنتوان دو سنت اگزوپری که سیارات مختلفی را تعریف کرد بگذریم، سیاره ما نیز چندان بی شباهت با داستان تخیلی شازده کوچولو، نیست به ویژه در مورد سیاره سوزن بان که نویسنده در آن سیاره مردمی سرگشته و سر در گم را تعریف و تشبیه می کند.

در همین جایی که اکنون زندگی می کنم، به جرئت می توان گفت که هم اکنون میلیون ها تن از قاره های آسیا و آفریقا با فروش مال و اموال و با دل به دریا زدن تصمیم دارند از جهنمی که در آن زندگی می کنند به این بهشت بیایند. متقابلاً مردمی را می شناسم که خواهان بازگشت از این جهنم و رفتن به سمت بهشت مبداء هستند.

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد                        وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است                  طلب از گمشدگان لب دریا می کرد

بی دلی در همه احوال خدا با او بود                            او نمی دیدش و از دور „خدایا“ می کرد

آمار می گوید، در سال 2022 در کشور آلمان، نزدیک به سه میلیون مهاجر وارد کشور شدند و یک و نیم میلیون نفر این کشور را ترک کردند. بیش از 500 هزار تن از دین و کلیسا خارج شدند. تورم از مرز 9% گذشت. گرانی از 50 تا 500% رسید در حالی که دستمزدها و کمک های دولتی تا 10% افزایش داشته است. کمبود مسکن تا حدی که شهروندان فرودست سال ها برای تعویض مسکن باید انتظار بکشند و خرید مسکن در ید طبقات بالاست. افزایش بدهی دولت تا به چند هزار میلیارد یورو رسیده است. افزایش مصرف گرایی در حد اعتیاد. مشکلات بهداشتی و کمبود پرسنل پزشکی و درمانی و قرارهای ملاقات با پزشک متخصص تا به چندین ماه. هویت باختگی نسل جوان که نه گذشته را می فهمند و نه آینده و به جای زندگی روزمرگی می کنند. رشد سرسام آور و خطرناک احزاب دست راستی به ویژه حزب آلترناتیو برای آلمان که تنها ده سال پیش آغاز به کار کرد و هم اکنون در بعض نقاط برنده انتخابات است. استمرار و گسترش جنگ اوکراین به سمت اروپا و به دنبال آن پیشروی ناتو به سمت مرزهای روسیه با هزینه سرسام آور و بازی با آتش جنگ جهانی. افزایش خشونت و زن ستیزی. کودک آزاری. ضایعات جسمی و روانی و افسردگی ناشی از واکسن کرونا و صدها موارد دیگر که از قلم افتاده و به جای آن ها می توان از نویسنده نامدار روژه گارودی و کتاب 600 صفحه ایش به نام “ هشدار به زندگان“ که با هزاران سند و مدرک افول و انقراض غرب را بشارت داده است، عاریت گرفت و این داستان غیر تخیلی بلکه واقعی را همچنان ادامه داد در حالی که مهاجرت ها و آمد و شدهای غیر واقعی مردم نیز به این سمت و آن سمت همچنان ادامه دارد.

با این وجود، این پرسش همچنان باقی است، آیا انسان های سرگشته و سر در گم سیاره سوزن بان در اثر بیداری و بیداری معنوی به سیاره زمین و اصل خود بازخواهند گشت یا در همان سیاره ای که به آن عادت کرده اند باقی خواهند ماند؟

„پایان“