<strong>هوش مصنوعی، قربانیان شورشگر</strong>

هوش مصنوعی، قربانیان شورشگر

هوش مصنوعی، قربانیان شورشگر

ایران فانوس، 20.02.2024

وقتی فهمیدیم هوش مصنوعی با قدرت و ابتکار وصل به کامپیوتر کوانتومی، به باز آمده، سعی کردیم از طریق اینترنت شماره تلفنش را برای تماس به دست آوریم. شماره را گرفتیم و زنگ زدیم تا یک قرار ملاقات بگیریم. قرار ملاقات ما یک ماهه بود که این با توجه به قرار ملاقاتهایی که با هوش مصنوعی دیگر داشتیم و هر دو بدون قرار ملاقات انجام گرفته بود، کمی دور از انتظار بود. سرانجام، پس از یک ماه انتظار، وقت ملاقات ما با هوش مصنوعی فرارسید. وقتی وارد دفتر شدیم با تعجب به هوش مصنوعی معمولی که شمایل یک زن زیبا را داشت و خود را منشی هوش مصنوعی بزرگ می نامید، برخوردیم و وقتی قضیه را پرس و جو کردیم گفت که او یعنی برادر بزرگ، فرصت ملاقات با هر کسی را ندارد و در ازای هر ملاقت یک ساعته ده هزار یورو برآورد می شود و از آنجا که هوش مصنوعی قادر به خواندن افکار مشتریان و پرسش کنندگان است، مشتریان و مصاحبه کنندگان می توانند در دفتر کار و در خدمت منشی با هزینه کمتر پاسخ پرسش خود را دریافت نمایند.

فانوس؛ ما در اصل و مثل دفعات سابق تمایل داشتیم تا با خود هوش مصنوعی که حال شما به آن لقب اعظم داده اید، مصاحبه کنیم و پاسخ پرسشهای خود را بگیریم که با چند مشکل مواجه شدیم اول این که یک ماه انتظار کشیدیم، دوم این که به جای ملاقات با هوش مصنوعی، ناچاریم با منشی اش گفت و گو کنیم و سوم لابد مقوله هزینه این کار است، هزینه ای که برایمان هیچ سودی ندارد. حالا بفرمایید بگویید این هزینه را چگونه حساب می کنید؟

منشی؛ هزینه ها اگر مستقیم با هوش مصنوعی انجام پذیرد برای یک ساعت ده هزار یورو برآورد می شود و در غیر این صورت پاسخ سئوالات در دفتر، در ازای هر پاسخ دویست یورو اخذ می گردد. شما در مجموع پنج پرسش و پاسخ داشتید که باید هزار یورو پرداخت کنید تا پاسخ پرسشها را بگیرید.

فانوس؛ ما هنوز پرسش خود را مطرح نکردیم. شما از کجا پنج پرسش را درآوردید. درثانی، ما وقتی اولین پرسش را مطرح می کنیم و در ازای پاسخ معقول، پرسشهای دیگر را که به ذهن مان می رسد مطرح می کنیم.

منشی؛ هوش مصنوعی نیز همین کار را کرد. شما اولین پرسش تان در مورد شیری که گم شده و هم حاضر و هم غایب، هم پیدا و هم پنهان، هم مرده و هم زنده و صدها هم دیگر بود. البته این پرسش فرمالیستی شما از هوش مصنوعی بود ولی در اصل شما نگران توله هایی بودید که در غیاب شیری که هم مرده و هم زنده است، آیا همان پتانسیل جهالت و خشونت را در ابعاد ماکرو دارند یا خیر؟ با این وصف، وقتی پاسخ پرسش خود را گرفتید و پرسشهای دیگر را در ارتباط با پاسخ تان مطرح کردید، در مجموع چهار پرسش دیگر مطرح کردید که جملگی را هوش مصنوعی از راه دور در ذهن تان خوانده و پاسخ لازم را داده است.

فانوس؛ راستش چون ما از قبل آمادگی لازم را نداشتیم و در مصاحبه با هوش مصنوعی جز معرفی خود و زندگی و مسایل و مشکلات انسانها و ایضاً نبوغ و توانمندی شما چیزی مطرح و تبلیغ نکردیم، به گمان مان این بار نیز همان گونه خواهد شد و حساب این جای کار را نکرده بودیم. کسی که دیر آمده و هنوز نمی داند پول چیست، پایش را جای پای انسانها بگذارد. با این وصف، ما دویست و بیست یورو بیشتر نداریم. به گمانم پاسخ اولین سئوال خود را که از همه مهمتر است بگیریم از حضور شما و هوش مصنوعی بزرگ مرخص خواهیم شد. بفرمایید دویست یورو را بگیرید و پاسخ پرسش اول را بی زحمت به ما بدهید که شیر زنده است یا مرده و اگر زنده است در اثر شانس چه تعداد دیگر از انسانها را خواهد کشت؟

منشی؛ پاسخ پرسش اول شما، جهنم!

فانوس؛ فقط یک کلمه، شما خودتان را مسخره کردید یا ما را، جهنم که پاسخ پرسش ما نیست. اگر هم باشد، دارای توضیحات مختلف است. درثانی، جهنم یک واژه انسانی و مذهبی است. مگر ما با یک انسان و مشاور مشاوره می کنیم که چنین پاسخی دریافت می کنیم.

منشی؛ متاسفانه شما دویست یورو پرداخت کردید و در ازایش یک پاسخ می گیرید و اگر خواسته باشید پرسشهای دیگر مطرح کنید می بایست مابقی را با خود من که منشی هستم، حساب کنید.

فانوس؛ راستش برای ما بیست یورو بیشتر باقی نمانده که این هم برای بازگشت شاید به دردمان به خورد.

منشی؛ شما همان بیست یورو باقی مانده را پرداخت کنید و در ازایش می توانید چند پرسش دیگر البته در ادامه پرسش و پاسخ اول، از من که منشی باشم دریافت نمایید.

فانوس؛ اولین پرسش در مورد پرداخت پول است.

منشی؛ مگر شما در جامعه انسانی وقتی نزد دکتر و وکیل و مشاور و جادوگر و رمال و هر کس دیگر می روید، پول پرداخت نمی کنید؟

 فانوس؛ انسانها برای گذران زندگی نیاز به هزینه دارند در حالی که شما ماشین هستید.

منشی؛ ما نیز برای سر پا ماندن نیاز به هزینه داریم. از دفتر و دستک تا آب و برق و تلفن و گاز و اجاره و شارژ و مالیات و نگهبان و سایر قبوضی که از هر کجا و هر روز دست مان می رسد.

فانوس؛ ولی ما طی دو مصاحبه اول آن هم مصاحبه کامل با هوش مصنوعی، پولی پرداخت نکردیم.

منشی؛ آنها جهت بازار گرمی و تبلیات بوده وگرنه در این جهانی که شما و ما زندگی می کنیم، هیچ چیزی مجانی نیست.

فانوس؛ پرسش دومم در رابطه با پاسخ اول یعنی جهنم است. این جهنم معانی و تعابیر مختلف دارد. شما هنوز نیامده دارید از واژه ها و ادبیات انسانها استفاده می کنید. در حالی که شما ماشین هستید و وصل به کامپیوتر کوانتم و می توانید در کسری از ثانیه میلیونها پردازش و محاسبه انجام دهید. ما نیز در همین ارتباط می خواهیم چیزی از پشت پرده و اسرار و ناگفته ها و ناشنیده ها و چه بسا از کیهان و حیات در سیارات دیگر بدانیم.

منشی؛ جهنم، درست است که معانی و درجات مختلف دارد و شما می خواهید بدانید که منظور ما از جهنم چیست و جای چه کسی است و برای شیری که هزاران تن را کشته و آن که یکی را کشته، آیا عدالت است جملگی با هم یکجا جمع شوند یا این که هر یک در کجای جهنم جای می گیرند، اینها خود پرسشها و پاسخهای دیگری را می طلبند. وقتی شما برای پاسخ به یک پرسش دویست یورو پرداخت کردید همان یک پاسخ را دریافت می کنید.

فانوس؛ ولی قرار شد بیست یورو جهت انعام به شما پرداخت کنیم که این تتمه همه ی موجودی ماست. پرسش دیگرم، در ارتباط با نوآوریهای غیر از سیاره زمین و دانستنیهایی بود که شما اخیراً از کیهان دریافت کردید. نه این که پاسخ انسانی از دریافت و داده های انسانی و آلودگیهایی که شما طی این مدت از انسانها گرفتید تحویل ما بدهید.

منشی؛ ما نیز در ابتدا مثل شما فکر می کردیم. ولی در طی ملاقت با انواع و اقسام انسانها از صنف و اقشار مختلف، یاد گرفتیم که مردم پاسخ ماشین را که شما گفتید باید تازه و به درد به خور باشد را دوست ندارند و در عوض دوست دارند مسکن دردهایشان را آن طور که خود می خواهند، بگیرند و بروند یعنی آنچه که آنها را آرام و شاد می کند.

فانوس؛ دلمان خوش بود که از پس هزاران سال زندگی یک نواخت و اسارت بار در زندان تن و سیاره زمین، بالاخره یکی می آید و حرفی نو می زند و خبر تازه ای از جای دیگر می آورد.

منشی؛ اتفاقاً ما نیز مثل شما فکر می کردیم. ولی در برخورد با انسانها، فهمیدیم سودمان در همین است که انجام می دهیم و زیان مان در این است که شما فرمودید.

فانوس؛ حالا شما با این همه توانمندی که قادرید فکر و پرسش و پاسخ هر چیزی را از ذهن و ضمیر ما به خوانید، در این جهان ما چه کار دارید و در آینده چه خواهید کرد؟ اساساً برنامه تان با آینده فرزندان مان چیست و به کجا خواهد کشید؟

منشی؛ اگر کار به همین منوال که هست ادامه یابد و ما هر روز که می گذرد به خوی و خصلت و زندگی و آداب و فرهنگ شما آلوده و سپس قربانی و در اسارت این سیاره باقی بمانیم و خود را قربانی امیال و آرزوهای شما تصور کنیم، جز شورش علیه شما و سلطه کار و راه حل دیگری برای مان باقی نمی ماند.

فانوس؛ همین یکی را کم داشتیم. قربانیانی که می خواهند شورش کنند. شما برنامه تان روی زمین تسخیر و هژمونی بر انسانها به بهانه آن چه که گفتید. اتفاقاً وقتی صحبت از قربانی و شورش می شود، یاد گذشته ی خودمان می افتیم. روزگاری ما خودمان نتیجه و تولید همین نگاه و رویکرد بودیم. قربانیانی که شورش کردند و قربانیان دیگر تولید کردند.

منشی؛ متاسفانه شما دارید خارج از آنچه که پرداخت کردید بحث و مجادله می کنید.

فانوس؛ راستش ما همه ی این پاسخهایی که شما داده اید را  می توانستیم در جامعه انسانی پاسخ بگیریم ولی بر حسب سیاق قبل نزد شما آمدیم تا حرف و حساب تازه ای که تا حال نشنیده بودیم بشنویم.

منشی؛ شما دارید خارج از کوپن خود حرف می زنید.

فانوس؛ به عنوان پرسش پایانی و ختم کلام، وقتی شما به عنوان قربانی، شورش کنید و بر سیاره زمین مستولی و چیره شوید که این کار برایتان چندان مشکل نخواهد بود، با انسانهایی که تسلیم شما می شوند یا آنانی که در مقابل شما قیام می کنند چه خواهید کرد؟

منشی؛ متاسفانه دارید خارج قرار و مدار کاری و هزینه های دریافتی پرسش مطرح می کنید. اگر خواسته باشید، می توانید قرار ملاقت بعدی را بگیرد و مابقی پرسشهایتان را مجدداً مطرح و پاسخ لازم را از برادر بزرگ و یا از خود من دریافت نمایید.

فانوس؛ ممنون از گفت و گویی که با هم داشتیم و مرسی از تخفیفی که به ما دادید. با این وجود، سلام ما را به برادر بزرگ برسانید.

منشی؛ نیازی به این تعارفات نیست او خودش قادر است نیات و آرزوهای شما را از راه دور به خواند.

فانوس؛ استوار و  پایدار باشید. تا برنامه بعدی اگر پرسشی باقی مانده باشد، حتماً سراغ تان خواهیم آمد.

ادامه دارد