همانگونه که در برنامه های قبلی اشاره کردیم، امسال در ماه خرداد درب ویلپنت پاریس به روی مریم رجوی و لابی های رنگانگ مجاهدین بسته است. جدای از عوامل یا علل ممنوعیت این گونه از فعالیت های فرقه رجوی در فرانسه، این موضوع از نظر ناظران سیاسی و افراد جداشده از آنان، شکست بزرگی برای رهبران سازمان محسوب می گردد
این سخنان رجوی است خطاب به رئیس سازمان امنیت عراق در دفتر کار سپهبد عراقی در بغداد، فیلمی که از مذاکرات مخفیانه رجوی با رئیس سازمان اطلاعات و امنیت صدام حسین بهدست آمده است، این فیلم برای استفاده و گروکشیهای بعدی گرفته شدهاست
ما هم پیر شدیم، کمرم درم میکند و زانوهایم می لرزند ولی همچنان باید کار کنیم. چقدر خسته ام از این همه کار و پروژه بی سرانجام. اشرف هم همینطور بود و جا گذاشتیمش. لیبرتی هم همینطور. پروژه های سنگین ساخت و ساز و آخرش هیچ. همه را جا گذاشتیم. ولی اینجا کمی متفاوت است. گوئی مکان آخر ماست. چیزی شبیه آخر دنیا، آخر خط
آسانژ که تبعه استرالیا است روز ۱۱ آوریل پس از اخراج از سفارت اکوادور در لندن توسط پلیس بریتانیا دستگیر شد. جرم او این بار آن بود که مقررات مربوط به آزادی به شرط پرداخت وثیقه را زیر پا گذاشته است
با این وصف، فرانسه وقتی دید مجاهدین خلق به بهانه نمایش ویلپنت بحث بمب گذاری و ترور و خودزنی های دیگر را به راه انداخته و دارند مناسبات مابین ایران و اروپا، را با این حربه های کهنه و نخ نما به هم می ریزند و از امکانات اروپایی ها بر علیه خودشان و به نفع اسراییل و عربستان و آمریکا و به نفع جنگ، استفاده می کنند برای نمایش و توطئه های دیگر مجاهدین خلق که امسال باشد عذر مهمان ناخوانده را خواستند چون که نیک
متاسفانه شنیده شده است که کمیساریای عالی پناهندگان بخاطر قطعی شدن کمک از طرف سازمان مجاهدین به ما حمایت خودش را از ما قطع کرده است که باید به اطلاع برسانیم که سازمان مجاهدین نه تنها هیچ کمک مالی به ما نمی کند بلکه مداوم در صدد توطئه علیه ما می باشد
با اين حال، روزگار زار مريم رجوى و شرهرش فرا رسيده است و قطعا و يقيناً اين ها بايد تاوان اين همه جنايت و خيانت شان در حق ملت ايران و اعضاى خود را بپردازند و خواهند پرداخت. شرايط خلاف آرزوهاى رجوى های جانى پيش مي رود و خواهد رفت و اين پوسيده هاى قرن تاریخ مصرف شان به سر آمده است
سه روز پیش بطور اتفاقی در میدان اسکندر بیک تیرانا بایکی از دوستانم نشسته ومنتظریکی دیگر از دوستانم بودم ناگهان متوجه شدم تعدادی از اعضای فرقه که چند مرد ویک زن (تبلیغاتچی های رجوی) تعدادی از شهروندان البانیایی از زن ومردویچه را جمع کرده، به دست هرکدام دو پرچم، ایران وآلبانی داده اند. در حالی که این افراد پرچمهارا تکان می دادند از آنها فیلم وگزارش تهیه می کردند
دولت فرانسه از همان سال گذشته به مریم قجر گوشزد کرده بود که دیگر باید بساطش را در فرانسه جمع کند و از سال آینده حق برگزاری چنین برنامه هایی را در خاک این کشور ندارد. ولی فرقۀ رجوی این ممنوعیت را پنهان کرده و از اعلام آن خودداری کرد و دنبال راهی می گشت که این عدم برگزاری شوی سالانه در فرانسه آن هم بعد از بیست و پنج سال پیاپی را به نحوی برای هواداران اندکش در خارجه و اسیران در بندش در آلبانی
در میان هفت و نیم میلیون نفر ایرانی خارجه نشین هم بالای هفت میلیون نفر همفکر مردم ایران هستند. اگر جنگ بشود که به نظرم نمی شود، سپاه و ارتش و اصلاح طلب و اصول گرا و مردم همه متحد و یکپارچه خواهند شد