خیمه شب بازی بی رونق مجاهدین

خیمه شب بازی بی رونق مجاهدین

خیمه شب بازی بی رونق مجاهدین

جشن برای 35 سال خیانت و کشتار

(انتشار خبر مرگ مسعود رجوی توسط ترکی الفیصل)

کریم غلامی، ایران فانوس، 19.07.2016

مجاهدین در دنیای سیاست بسیار عقب مانده، بهتر است بگویم پوسیده و فرسوده هستند، البته لازم به اثبات کردن این موضوع نیست، زیرا موضع گیری های سیاسی و فعالیت های سیاسی آنها به اندازه کافی گویا است. هر بار مجاهدین در برنامه ها و یا کنفراس ها و مابقی نمایش های دیگرشان گندکاری های زیادی دارند، اما خیمه شب بازی امسال (یکشنبه 19 تیر) آخر رسوایی برای مجاهدین بود. از یک طرف، به صحنه آوردن ترکی الفیصل در مهمترین برنامه سیاسی سالانه مجاهدین و اینکه او چندین بار در صحبت هایش از مسعود رجوی به عنوان مرده یاد کرد تا آنجا که می دانم دو بار از جمله „مسعود رجوی مرحوم“ استفاده کرد. مجاهدین مثل همیشه سکوت کرده اند و هیچ واکنش رسمی از خودشان نشان نداده اند، با این حال آنها هرگز نخواهند توانست این گندکاری را جمع و جور بکنند و از طرفی هم چگونه می خواهند اعضای خود را قانع بکنند.

اما ترکی الفیصل کیست:

نام کامل او ترکی الفیصل بن العزیر آل سعود است، او در 15 فوریه 1945 در مکه به دنیا امد، او عضو خانواده سلطنتی آل سعود عربستان سعودی است. او هشتمین و جوانترین پسر فیصل بن عبدالعزیز است و او برادر تنی سعود الفیصل می باشد. او بعد از گذراندن دوران ابتدایی به آمریکا رفت و تحصیلات متوسطه خود را در پرینستون نیوجرسی تمام کرد و سپس وارد دانشگاه جورج تاون شد و از همان دانشگاه فارغ تحصیل شد و همچنین او حقوق اسلام و فقه را در دانشگاهی در لندن به اتمام رساند. او از سال 1977 تا سال 2001 رییس سازمان اطلاعات عربستان سعودی بود. سپس وی به عنوان سفیر عربستان در آمریکا انتخاب شد.

ترکی الفیصل، سابقه بسیار طولانی در ضدیت با ایران دارد. او همچنین طراح گروه های تروریستی مانند القائده و داعش و جبهه النصر، است. چنانکه وی 10 روز قبلا از حملات 11 سپتامبر 2001 که در آن 14 تبعه عربستان نقش داشتند، از سمت خود استعفا داد.

هر چند که نمی تواند بطور قطع مرگ و یا زنده بودن مسعود رجوی را تایید کرد، ولی صحبت های ترکی الفیصل را باید جدی گرفت، بعد از سفر مسعود رجوی در سال 1366 به عربستان و دیدار او با مقامات عربستان (طی سالیان مجاهدین و عرب ها این خبر را محرمانه نگه داشته بودند چنانکه حتی خود مجاهدین هم تا سال 1374 اطلاعی از این سفر نداشتند) و مزدوری و سرسپردگی سالیان مسعود رجوی به عربها و رابطه مستقیم او با ترکی الفیصل، خود می تواند دلیلی بر درستی خبر مرگ مسعود رجوی باشد.

خبر مرگ مسعود رجوی (هر چند که این خبر صد در صد قابل تایید نیست) آن هم در مهمترین جلسه مجاهدین تمام رسانه ها را پر کرده است و در اصل خود جلسه را تحت شعاع قرار داده است و در واقع این جلسه حرفی هم برای گفتن نداشت. حرف های تکراری و تاریخ مصرف تمام شده مریم رجوی و شعارهای پوشالی، حرف دیگری برای گفتن وجود نداشت. البته یک نکته جدید در آن وجود داشت و آن هم آنقدر عرب زبان داخل سالن زیاد بود که شعارها به زبان عربی گفته می شد و تقریبا خبری از زبان فارسی در این جلسه نبود.

از آنجایی که خبر مردن مسعود رجوی در این جلسه مطرح شد کمی به سابقه او نگاه بکنیم:

مسعود رجوی کاملا بی سواد است، با اینکه خود او ادعا می کرد که دارای دیپلم است، ولی هیچ مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد. هر چند که بعضی ها می گویند که او بجز تحصیلات حوزوی، هیچ گونه تحصیلات کلاسیک ندارد. تا قبل از عضویت او در سازمان مجاهدین، هیچ خبری از او نیست و مجاهدین تلاش کرده اند که گذشته او را تماما پنهان نگه دارند.

در سال 1351 همه اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین اعدام شدند و تنها مسعود رجوی زنده ماند که این یک سوال جدی حتی در بین اعضای سازمان مجاهدین بود. مسعود رجوی، مدعی است که به دلیل تلاشهای برادرش کاظم رجوی زنده مانده است و حکم اعدام او به حبس ابد تقلیل داده است. سئوال جدی اینجا است که چگونه یک فرد مثل کالظم رجوی به تنهایی و با ارسال یکی دو نامه و دو سه تا ملاقات توانسته حکم اعدام مسعود رجوی را تقلیل بدهد و اگر این واقعی است، چرا کاظم رجوی جان حنیف نژاد را نجات نداد. او که رهبر و بنیانگذار سازمان مجاهدین بود و البته بعضا صحبت از این می شود که مسعود رجوی بعد از دریافت حکم اعدام، بریده و به سازمان و رهبران مجاهدین خیانت می کند. به همین دلیل او اعدام نشد. البته همه این گفته ها باید در یک دادگاه با حضور شاهدین و موکلین تعیین تکلیف بشود.

بین سالهای 1357 تا سال 1360 مسعود رجوی خیانت های بسیاری را مرتکب شد. تحریم انتخابات قانون اساسی، یکی از خیانت های او است، کینه مسعود رجوی از خمینی و حکومت اسلامی نه بخاطر دمکراسی خواهی او بود، بلکه خمینی هیچ شانسی برای مسعود رجوی باقی نگذاشت که در قدرت حاکم جدید جایی داشته باشد. او همیشه در صحبت هایش از اینکه خمینی اجازه نداد مجاهدین وارد قدرت بشوند، با کینه بسیار صحبت می کرد و از این می نالید که خمینی اجازه نداد که حتی یک مجاهد وارد پارلمان بشود. و از آنجایی که مسعود رجوی می دانست که در میان مردم ایران جای چندانی ندارد و هرگز نخواهد توانست در انتخابات پیروز بشود، اقدام به تحریم انتخابات کرد. کار او یک کار غیر سیاسی و کودکانه بود. بعدها مسعود رجوی دلیل تحریم انتخابات را قانون ولایت فقیه خواند. البته ما بخوبی می دانیم که مسعود رجوی مشکلی با ولایت فقیه ندارد. مشکلش این بود که او خودش می خواست ولی فقیه ایران بشود.

مسعود رجوی با این که انتخابات قانون اساسی را تحریم کرده بود، وارد انتخابات ریاست جمهوری شد که به دلیل خیلی ساده بخاطر تحریم انتخابات قانون اساسی، صلاحیت او رد شد و دلیل کاملا منطقی هم برایی رد صلاحیت او وجود داشت. بعد از آن مسعود رجوی اقدام به حمایت از بنی صدر کرد. مسعود رجوی به این می اندیشید که با حمایت از بنی صدر، جایگاهی پیش او داشته باشد و از این طریق وارد دولت بشود، ولی باز طرح او با شکست روبرو شد. و نهایتا زمینه را برای خیانت بزرگ خودش آماده سازی کرد. یعنی آغاز جنگ مسلحانه در 30 خرداد سال 1360.

،یک نگاه کوتاه به لیست خیانت های مسعود رجوی طی چند سال گذشته:

. به کشتن دادن هزاران تن از جوانان ایران بخاطر قدرت طلبی و مطامع شخصی.

. رفتن به عراق و همکاری با صدام و گرفتن پول از صدام و مزدوری برای او.

. حمله به مرزهای ایران و کشتار سربازان ایرانی.

. فروختن اطلاعات ایران به صدام و کشورهای دیگر.

. دخالت در امور داخلی عراق مثل کشتار کردها و شیعه های جنوب.

. زندانی و شکنجه کردن و بعضا اعدام منتقدین درون تشکیلاتی مجاهدین.

. راه اندازی برنامه کثیف و ضد انسانی به نام انقلاب ایدئولوژیک.

. قطع کردن رابطه اعضای مجاهدین از خانواده هایشان.

. دادن اطلاعات اتمی ایران به کشورهایی مثل آمریکا و تحریم اقتصادی مردم ایران.

. خیانت به اعضای مجاهدین ده ها بار و تحویل بی قید و شرط آنها به ارتش آمریکا و فرار خودش به همراه زنش.

                     „پایان“