زنان حرمسرا

زنان حرمسرا

زنان حرمسرا

مهدی خوشحال، ایران فانوس، 11.07.2019

حرمسرا، در ابتدا حرمسرا نبود بلکه قدرت و ثروت و ایدئولوژی و فریب و جنگ، بود که بعدها به شکل و شمایل حرمسرا در آمد. در ویکی پدیا آمده است، حرمسرا به گوشه و مکان مخصوصی از قصر تعلق دارد. اما، همه قصرها حرمسرا ندارند. حرمسرا، صاحبان گوناگونی دارد که ممکن است صاحبان، قدرت و ثروت و ایدئولوژی، باشند اما زنان حرمسرا نیز جملگی قربانی نیستند بلکه تعدادی در زمره ظلم و استثمارند و در کنار صاحبان حرمسرا، قرار دارند.

از آنجا که در تاریخ یکی از دلایل عقب ماندگی ملت ها وجود حرمسرایی در راس قدرت بوده است لذا بسیاری از تاریخ نویسان در کنار شرح سرگذشت پادشاهان و نقل تاریخ، اشاره ای نیز به کم و کیف حرمسرایشان داشته اند.

اما داستان حرمسرا و علت ساخت و بافتش به همین سادگی نیست و دارای تضادها و مسایل و مشکلات پیچیده و غامض است که می تواند ضمن ناکامی صاحبان حرمسرا به بسیاری از مسایل و مشکلات جامعه به ویژه روحیات و شخصیت و خاستگاه صاحب حرمسرا، راه ببرد اگر که مسایل و مشکلات یک حرمسرا، کالبدشکافی شود و تضادها و کارکردهای زنان مختلفی که در یک حرمسرا حضور دارند و هر کدام نقش و جایگاه خاص خود را دارند، پرداخته شود. همچنین، بسیاری از حرمسراها اجزا و اعضای نزدیک به هم و مشابهت هایی دارند. مثلاً اکثر حرمسراهای بزرگ و کوچکی که در تاریخ آمده است دارای زنان جاه طلب و قربانی و اسیر و زنان سوگلی و متفاوت به هم بودند چرا این که از ابتدا زنان حرمسرا از یک نوع و یک گروه و محصول یک طبقه اجتماعی از جنس سواد و خواستگاه و انگیزه ها، نبودند بلکه بعضاً تفاوت های ماهوی با هم داشتند و کارکردشان نیز با هم فرق می کرد اگرچه جملگی، زنان حرمسرا شمرده می شدند.

از بارزترین و مضحک ترین تشابهت های حرمسرا، این است که همه نماد قدرت و ایدئولوژی و جنگ، هستند و از ابتدا قرار بر ساخت و بافت حرمسرا نبود و در ادامه مسیر که پادشاه و یا رهبر، از آرمان مردم فاصله گرفت، ساخته و پرداخته شد و جملگی یک مرد در راس حرمسرا قرار دارد و زنان به طبقات و مسئولیت های مختلف چیده می شوند. حرمسرا، در گذشته که یکی از نمادهای قدرت و جنگ بود توسط پادشاهان ساخته و پرداخته می شد اما در مسیر تاریخ، رهبران فرقه ها نیز به عنوان نماد ایدئولوژی و فریب، از حرمسراهای مخفی استفاده کردند که در بسیاری موارد شباهت این نوع حرمسراها که یکی توسط شاه و دیگری توسط رهبر فرقه و در زمان های مختلف ساخته شد، نزدیک به هم است. در راس حرمسرا، یک مرد و در پایین زنانی که در هیئت جلاد و قربانی، به سر می برند و جملگی تابع قوانین زورمدارانه هستند.

برای روشن شدن و باز شدن این موضوع اسفبار تاریخ، از حرمسرای پادشاهان قاجار شروع می کنیم و النهایه به شباهت هایشان با حرمسرای سایر فرقه های شیطانی می رسیم.

در تاریخ ایران و جهان، توسط شاهان و زورمندان و زرمندان، حرمسراهای گوناگونی نوشته و آمده است اما در تاریخ ایران حرمسرای قاجار معروف و زبانزد خاص و عام شده است. شاهان قاجار که هفت تن بودند و 140 سال در ایران حکومت کردند، در اصل ترک تبار بودند و به جز دو تن آخر، از 17 تا 1000 زن در اختیار داشتند. آغامحمدخان قاجار که در تاریخ به خواجه تاجدار معروف است، اولین پادشاه قاجاریه بود که تعداد 17 زن در حرمسرا داشت. او زنان را اذیت و آزار می داد. از آنجا که قادر به کامجویی از زنان نبود، در صدد انتقام از زنان بر می آمد و با شلاق و چوب زنان و دختران را می زد. او از آنجا که شجاع و جنگ طلب بود، در اواخر قرن 18 میلادی تعدادی زن را به اسارت و غنیمت گرفت و از آنان در حرمسرایش نگهداری می کرد. آغامحمدخان، از آنجا که سنگدل و خواجه بود لذا قادر به استفاده از غذاهای مختلف نبود تا ترکیب و اندامش به هم نریزد و خواجگی اش عیان نگردد. او روزی که خربزه ای را قاچ کرد تا تناول کند، نصف خربزه را برای فردایش ذخیره کرد اما از بخت بد نوکرانش خربزه را در خفاء خوردند و وقتی شاه به این موضوع واقف شد که نوکرانش باقیمانده غذایش را خورده اند نوکرانش را به دست جلاد سپرد تا تنبیه شوند اما از آنجا که شب بود و ذبح قربانی صبح زود انجام می گرفت، جلاد نوکران را آزاد کرد و آن ها وقتی پی به حکم پادشاه بردند شب هنگام زمانی که پادشاه در خواب بود سرش را از بدن جدا کردند و پا به فرار گذاشتند. وقتی آغامحمدخان، به قتل رسید قضات دربار حکم دستگیری نوکران شاه را صادر کردند و بعد از مدتی هر سه نوکر را دستگیر و به اولیای دم که سه تن زنان حرمسرا بودند، تحویل دادند تا نوکران به سزای عمل شان برسند.

زنان حرمسرای شاه، جملگی قربانی نبودند بلکه بعضاً آن چنان دریده و سلیته و سنگدل بودند که وقتی نوکران شاه رضا و عباس و خداداد، را تحویل گرفتند آن ها را توسط ابزار شکنجه پس از شکنجه دادن، مثله کردند. زنان حرمسرا، هر چه بیشتر از عمرشان می گذشت وقیح تر و شنیع تر می شدند. عجوزگان شاه که سه تن بودند در مقام اولیای دم، حین شکنجه و مثله کردن نوکران قاتل، جیغ و فریاد و ضجه می زدند و در خونخواهی شنیع تر و وقیح تر از جلاد عمل می کردند.

آغامحمدخان یا همان خواجه تاجدار، در حرمسرایش دختری از گرجستان به نام ماری یا مریم داشت. زنان اسیر گرجی که تعدادشان به شصت هزار تن می رسیدند، توسط شاهان صفویه و به عنوان غنایم جنگی به ایران آورده شدند که بعضاً نصیب بزرگان و شاهزادگان، می شدند.

فتحعلیشاه که دومین شاه قاجار بود، مانند خلف خود از صفویه سلطان حسین صفوی که طی سی سال حکومت 1000 زن در حرمسرا داشت، 1000 زن و 200 فرزند در اختیار داشت. او شاهی زنباره و شکمباره و بی لیاقت و خوشگذران بود. در زمان صدارت و حکومت او بود که طی دو نبرد با روس ها گرجستان، ارمنستان، تفلیس، باکو و نواحی شمال از ایران جدا شدند. او زنی به نام تاج الدوله داشت که از همه معروف تر و طاووس خانوم، نیز جزو زنان سوگلی بود که نژاد گرجی داشت.

محمدشاه که سومین حاکم سلسله قاجار بود چیزی بهتر از اجدادش نبود و ناصرالدین شاه که چهارمین شاه قاجار بود، 84 یا به عبارتی 120 زن در حرمسرا داشت و چیزی شبیه به سایر شاهان قاجار بود اما زنان و حرمسرایش بیشتر از همه و در خور توجه بود. ناصرالدین شاه که قادر به اداره حرمسرایش نبود، به جای کشور داری کشور فروشی را پیشه کرد. در زمان حکومتش ترکمنستان، خیوه، پاکستان، هرات و افغانستان از ایران جدا شده و به دست انگلیسی ها افتادند. او نیز زنان مقتدری چون انیس الدوله و سوگلی ای به نام جیران در اختیار داشت اگرچه دخترش تاج السلطنه، روشنفکر و منتقد پدرش بود. ناصرالدین شاه، نیز مانند شاهان دیگر دارای اوباش و چماقدار و جلادانی بود همچنین دلقکانی چون کریم شیره ای، عباس گنده و عباس پشمی و حاج اسماعیل یزدی در دربار داشت.

ناصرالدین شاه، که به قبله عالم و سلطان صاحبقران و شاه شهید معروف است چهارمین شاه از سلسله قاجار است که طولانی ترین دوران حکومت یعنی 50 سال را بر تخت شاهی نشست و متولد 1310 است و در سال 1275 به قتل رسید. او مادری به نام مهد علیا داشت که جزو زنان حسود و جاه طلب بود که قصد جان وزیر شاه امیرکبیر، را کرد. ناصرالدین شاه نیز مانند سایر شاهان قاجار، دارای حرمسرای کمیک و پر تنش و پر تضادی بود. او اداره کشور را به دست وزیر اعظمش سپرد و خود در حرمسرا گرفتار و مشغول بود. زنان حرم، در رقابت با همدیگر هر کدام دارای کنیز و نوکر و خواجه و ملیجک و دلقک و حشم و خدم و فالگیر و جادوگر بودند که در تنش و دعوا با همدیگر شاه کشورفروش و بی لیاقت را از دنیای بیرون، غافل و به اندرونی کشانده بودند. شاه النهایه از دست زنان و عجوزگان عاصی شد و فرار کرد و به گربه اش پناه برد و زنان حرم گربه شاه را به چاه انداختند تا آنجا که شاه ناگزیر از شر زنان حرمسرا به ملیجکش پناه برد و تنها با او سرگرم و حشر و نشر داشت بس که زنان متمرد و مسئله دار حرمسرا، دست و پا گیر و قلوس و پر تضاد بودند. زنان حرمسرا، به دلیل روحیه طلبکاری در مقاطع مختلف که شاه ضعیف می شد با حسادت ها و گیس کشی های زنانه قصد محبوب و مقبول و سوگلی شدن نزد دربار و باجگیری از شاه و اطرافیانش را داشتند که این امور در مجموع باعث می شد تا شاه از مدیریت کشور و حتی مدیریت حرمسرا، باز ماند.

با آنچه گفته شد و ناصرالدین شاه سرآمد سایر شاهان قاجار بود و حرمسرایی پر تنش و پر تضاد داشت، بعضی از شاهان قاجار دارای وزیرانی وطن پرست و با لیاقت همچون میرزا ابراهیم خان و امیرکبیر و فراهانی داشتند همان طور که جملگی دارای سوگلی و زنان جاه طلب و همچنین دارای گزمه و اوباش و ملیجک و دلقک و شاعران دربار بودند.

ناگفته نماند در عصر ناصرالدین شاه، زنانی معترض و روشنفکر پا به عرصه فعالیت های اجتماعی و سیاسی گذاشتند که تاج السلطنه دختر شاه، زینب پاشا و طاهره قره العین از زنان نامدار دوران قاجار بودند که آخری به فرمان ناصرالدین شاه قاجار، اعدام شد، همچنین فروغ الدوله و خازن الدوله، دیگران دختران مبارز ناصرالدین شاه بودند.

سرانجام پادشاهان قاجار که به انقلاب مشروطه رسید و دو تن آخر چون محمدعلیشاه و احمدشاه به دلیل انقلاب و رفت و آمد به اروپا دست و بال شان از بابت داشتن حرمسرا و وطن فروشی بسته شد اما همچنان راه خلف و اجداد خود را رفتند و با کوچکترین مصیبت و مشکلی کشور را ترک کرده و پا به فرار گذاشته و خود را به اروپا رساندند و بدل به اهرم فشار کشورهای اروپایی به ویژه انگلستان، علیه دولت های ایران شدند. سیاست کشتی های توپدار، حکایت از حضور شاهان و شاهزادگان قاجار در اروپا بود که حضورشان در اروپا همچنان اهرم فشار و باجگیری از شاهان بعدی در ایران بود.

 حرمسرایی که شاه مملکت را از مدیریت و کشورداری باز دارد و نماد قدرت باشد مختص پادشاهان و پادشاهان قاجار نبود. امروزه اگرچه آن دوران خدم و حشم و تاریک و ترسناک، سپری شد و به تاریخ پیوست، اما گروه های سیاسی و مذهبی در هیئت فرقه ها، خلق شدند آن هم در کشورهای مدرن و تحت حاکمیت دموکراسی، همچنان از زنان و دختران قربانی می گیرند. سوء استفاده جنسی از زنان و کودکان، همچنان و تحت لفافه و پوشش های مختلف پا برجاست.

https://www.dw.com/fa-ir/world/a-48007009?maca=per-VAS-per-GooyaNews-26861-xml-mrss

هنوز فرقه های سیاسی و مذهبی در جهان هستند که در ابتدا از اعمال و رفتار و آرمان های عام المنفعه، شروع کردند و چون آرمان شان را پوچ و مسیرشان را بن بست یافتند راه تباهی آغاز کردند و النهایه به تشکیل حرمسرا و انتحار جمعی رسیدند.  قتل، سوء استفاده جنسی و شیطان پرستی، سه ستون نگهدارنده فرقه ها هستند. قرن بیستم، جهان شاهد ظهور انواع و اقسام فرقه های مذهبی بود که اکثراً و یا همه در سه محور فوق وجوه مشترک داشتند.

فرقه مذهبی خانواده مانسون، توسط چارلز مانسون در سانفرانسیسکو و در سال 1967 تاسیس شد. معبد انسانها، توسط جیم جونز در ایندیانا  و در دهه 1950 تشکیل شد. دروازه بهشت، توسط مارشال اپل وایت و بونی نتلز در دهه 1970 تاسیس شد. جامعه آتریوس، توسط یک راننده تاکسی و در دهه 1950 در انگلستان خلق شد. آوم شیرینکیو، توسط شوکوآساها و در سال 1984 تاسیس شد. فال ریورز، توسط یک جوان 25 ساله و در اواخر دهه 1970 در ماساچوست تاسیس شد. فرقه کارنی، توسط ویلیام آنتونی آولت در آمریکا و شیطان پرستان روسی، در اواسط دهه 2000 از نوجوانان گمراه در روسیه شکل گرفت. فرقه اوردره دو تمپل سولیر، تعدادی از شوالیه های مقدس و جنگجویان مذهبی کلیسای کاتولیک روم بودند که در سال 1984 توسط ژوزف دی مامبرلوک ژوره تشکیل شد. فرقه مذهبی خانواده، توسط آن همیلتون که یک معلم یوگا بود از سال 1968 الی 1975 تاسیس شد و کارش سوء استفاده های جنسی از کودکان بود و همین طور فرقه های مذهبی و سیاسی و تروریستی زیادی که در کشورهای مختلف دنیا و طی دهه های گذشته خلق شدند.

در این میان اما جالب ترین، مضحک ترین، کمیک ترین و پر تلفات ترین فرقه های مذهبی به فرقه مذهبی مجاهدین خلق در ایران بر می گردد که این فرقه مذهبی در سال 1965 در هیئت یک گروه تروریستی تاسیس شد و سپس بعد از 25 سال که به بن بست سیاسی و نظامی و ایدئولوژیک، رسید حرمسرای انقلابی توسط رهبر فرقه تشکیل شد.

متاسفانه، ترک خوردن تابوهای تاریخی و برداشتن نقاب  تزویر از چهره های پوشالی قدیسین، در ملاء مذهبی و اجتماعی کار آسانی نیست. اما حرمسرا با توجیهات مذهبی و سیاسی و مبارزاتی و ارتقاء زنان از قید و بند و اسارت مردان، توجیه شد. رهبر فرقه که فردی زیرک و مکار بود، مانند خلف خود ناصرالدین شاه قاجار، خود را محور و قبله عالم خطاب می کرد و در راستای توجیه حرمسرا از پیامبران ابراهیمی، امامان شیعه و رهبران انقلابات بزرگ جهان، آیه و حدیث آورد و با دادن رده عضویت به زنان و وعده ها و توجیهات صد من یه غاز دیگری که آورد و روی آن ها اصرار ورزید و جملگی را جزو دستاوردهای مبارزاتی و ایدئولوژیک نامید، سه محور زیر، سه ستون نگهدارنده و بهانه کافی جهت خلق حرمسرا شدند.

اول، زنان حرمسرا در امر مبارزه ثابت قدم خواهند ماند!

این در حالی است که طی سال های اخیر زنان از عراق به آلبانی منتقل شده و از موقعیت تهاجمی به موقعیت تدافعی رسیدند.

دوم، زنان حرمسرا به دلیل وصل به رهبر به رشد و شکوفایی و رهایی و رشدی برابر با ده به توان بیست و هفت، خواهند رسید!

این در حالی است که هر کدام از آن زنان که قرار بود یک تنه با یک ارتش قوی بجنگند، از حل و فصل مسایل شخصی خود عاجزند.

سوم، زنانی که پس از فصل از خدا و وصل به رهبر و پشت سرش قرار بگیرند النهایه به همراه رهبر به بهشت خواهند رفت!

این نیز در حالی است که بعد از مفقود شدن رهبر، هیچ زنی حاضر به فداکاری و انتحار نشد و به بهشت نرفت و از بهشت بازنگشت و به خواهران دیگر و منتظر ورود به بهشت، بهشت را بشارت را نداد.

„پایان“