مجاهدین، یک سازمان انقلابی و یا شرکت تولیدی

مجاهدین، یک سازمان انقلابی و یا شرکت تولیدی

 

مجاهدین، یک سازمان انقلابی و یا شرکت تولیدی

 کریم غلامی، ایران فانوس، 08.01.2017

از اولین روزهایی که وارد تشکیلات سازمان مجاهدین شدم، پرونده سازی و شخصیت سازی از اولین مسائل متناقضی بود که توجه من را به خودش جلب کرد. همانطور که در علم و تحصیل داشتن دکتری و مهندسی نیازمند به تحصیل و دانشگاه و سخت کوشی است، در مسائل دینی، آیت الله شدن هم نیازمند تحصیلات حوضه ی علمیه است. روزهای اولی که وارد سازمان شدم، وقتی که نام „آیت الله گنجه ای“ را شنیدم خیلی تعجب کردم که چطور تا قبل از آن نام او را نشنیده بودم. برای همین شروع کردم به تحقیق کردن. بعدها متوجه شدم که او یکی از آخوندهای هوادار سازمان بوده که مجاهدین او را به فرانسه منتقل کرده اند و در حالی که او عضو مجاهدین بود، مجاهدین او را به عنوان یک فرد غیر مجاهد عضو شورا جا زدند. تولید مدرک و شخصیت سازی در سازمان مجاهدین یک موضوع بنیادی است، مسعود رجوی مرحوم که یک فرد بیسواد و ترسو بود و به همرزمان خودش خیانت کرد، تا از اعدام رهایی پیدا بکند، تبدیل به یک رهبر „بی بدیل“ شد. 

به نظر من یکی از کثیف ترین کارهای مرحوم مسعود رجوی، نسبت دادن کتاب „راه حسین“ به خودش بود. کتاب „راه حسین“ داستان عامیانه ای که همه کس در رابطه با زندگی امام سوم شیعیان و واقعه کربلا می دانند نوشته شده است. این کتاب توسط سعید محسن یکی از سه بنیانگذاران سازمان مجاهدین نوشته شده است. این کتاب دارای هیچ ارزش هنری خاصی نیست بلکه تنها ارزش این کتاب برای سازمان مجاهدین، تئوریزه کردن مبارزه مسلحانه است. این کتاب پیش از اعدام بنیان گذاران سازمان مجاهدین به نام سعید محسن به ثبت رسیده بود. از آنجایی که این کتاب در درون تشکیلات مجاهدین دارای ارزش معنوی داشت، مریم رجوی در یکی از نشست های درون تشکیلاتی مجاهدین مطرح کرد که کتاب „راه حسین“ توسط مسعود رجوی نوشته شده است و از آنجایی که می خواستند این کتاب اعتبار داشته باشد، به اسم سعید محسن انتشار پیدا کرد. البته اینجا مریم رجوی یک گاف بزرگی داد، این حرف مریم رجوی به این معنی است که مسعود رجوی قبل از سال 1357 و بعد از آن هیچ اعتباری نزد مردم ایران نداشته است. 

یکی دیگر از کارهای کثیف مجاهدین، تولید سند و نوشته به اسم اعضای خودش و منتشر کردن آن است.

بارها در درون تشکیلات مجاهدین با این موضوع روبرو بودیم که اعضای مجاهدین متوجه شده اند که سازمان مجاهدین با خانواده آنها به اسم آن فرد نامه نگاری کرده اند و از خانواده آنها پول و امکانات دریافت کرده اند.

شکل دیگری از این سند سازی برای اعضای سازمان تولید اعتراف نامه و یا تعهد نامه به نام اعضای جدا شده از سازمان و انتشار آنها است.

در سایت „ایران افشاگر“ یکی از سایت های رسمی سازمان مجاهدین، شما می توانید نامه و یا مقاله های بسیاری به اسم اعضای مجاهدین پیدا بکنید. از آنجایی که اعضای مجاهدین در عراق (سابقا) هیچگونه دست رسی به اینترنت و سایر رسانه های جمعی نداشتند، سازمان مجاهدین می توانست نامه و یا مقاله، بهتر بگویم فحش نامه به اسم اعضای خودش منتشر بکند. موارد بسیاری بوده که یکی از اعضای مجاهدین از دست مجاهدین جدا شده و با خانواده خود تماس گرفته است، خانواده او ابتدا به سردی با او رفتار کرده اند وقتی آن فرد جدا شده دلیل آن را جویا می شود، پی می برد که سازمان مجاهدین فحش نامه هایی به اسم او در رسانه های خود (مانند ایران افشاگر) منتشر کرده اند که در آن، آن فرد به خانواده خود فحش داده و آنها را مزدور نامیده است.

یک شکل دیگر از این تولید مدرک انتشار نامه هایی به اسم مردم و شیوخ عراق بوده. این نامه ها، توسط اعضای عرب زبان سازمان مجاهدین نوشته می شد و با امضاء و سر برگ آن شیخ و یا بنیاد عراقی منتشر می شد. تولید امضاء، یکی دیگر از این موارد بود، مجاهدین هر چند وقت یکبار امضاء های میلیونی از مردم عراق منتشر می کردند که هرگز مردم عراق در این امضاء گیری شرکت نداشتند بلکه این کاغذها توسط کارمندهایی که مجاهدین استخدام می کردند، تولید می شد. به سختی می توان گفت که از هر یک هزار امضاء، یک امضاء واقعی باشد. 

همانطور که مجاهدین یک آخوند را به عنوان آیت الله معرفی می کنند، بسیاری از دکتر و مهندس های سازمان هم در همین رتبه هستند، یعنی بخشی از تولیدات سازمان مجاهدین هستند. در این مورد می توان به مهندس مریم رجوی نیز اشاره کرد. دو تن از قصاب های معروف سازمان که لقب دکتر را حمل می کردند، دکتر رحیم و دکتر فاضل بودند. سازمان مجاهدین این لقب ها را به افراد خودش می داد و آنها را در سمت های کاری می گذاشت که خط خودش را همانگونه که می خواهد پیش ببرد. چرا که دکترها و مهندسین واقعی در سازمان مجاهدین عملا در سمت خود کار نمی کردند. کار آنها بیشتر بیگاری در کارهایی مانند کارگری ساختمانی و آشپزخانه بود. یکی از دلایل ناکارآمد بودن سازمان مجاهدین به همین دلیل بود. افراد بی سواد و ناکار آمد، در مسند ریاست بودند و افراد کاردان و مهندس و دکترهای واقعی در حال بیگاری دادن بودند. 

شکل دیگری از تولیدات شخصیت در سازمان مجاهدین، تولید مبارز و یا زندانی مقاوم بود. البته بارها این موضوع به یک افتضاح برای مجاهدین تبدیل شد. یکی از این موارد معصومه ملک(مرجان) بود. او در جریان خمپاره باران های تهران، شرکت داشت و در شهر ارومیه دستگیر شد. کمدی تلخ این داستان آنجا است که مجاهدین از زنده بودن او اطلاعی نداشتند، از او به عنوان یک اسطوره و شهید در رسانه های خود نام بردند و مسعود و مریم رجوی یک جلسه خاص برای او برگذار کردند و مسعود رجوی در این جلسه از „مرجان شاخص زن مجاهد“ و „هم ردیف مریم رجوی“ و … صحبت می کرد که او بالاترین دست آورد انقلاب ایدئولوژیک بوده است. البته این فیگور گرفتن مسعود رجوی، چندان دوام پیدا نکرد. وقتی که مطبوعات ایران مصاحبه ملک زاده را منتشر کردند، برای مجاهدین بخصوص برای مسعود رجوی رسوایی و سرافکندگی بزرگی به همراه داشت. مجاهدین تلاش کردند که این موضوع در درون تشکیلات مجاهدین مسکوت بماند. ولی با همه سرکوب ها و بگیر و ببندهای دون تشکیلاتی، تا مدتهای طولانی این موضوع بخشی از صحبت های محفل های اعضای مجاهدین بود و به شکل مسخره کردن از شاخص شورای رهبری و زنان مجاهد، حرف می زدند. البته این قهرمان سازی ها در سازمان مجاهدین یک سریال دنباله دار است. قهرمان نشان دادن جنایت کاران که به جرم تجاوز و قتل اعدام شده اند. اخیرا هم سازمان مجاهدین زنی به اسم شبنم مددزاده را آنتنی کرده اند و از او به عنوان یک قهرمان و زندانی مقاوم، در رسانه های خود یاد کرده اند. البته این موضوع زیاد دوام پیدا نکرد و با افشاگری های انجام شده، آب پاکی به روی دست مجاهدین ریخته شد. 

شاید همه شما معروف ترین تولیدی سازمان مجاهدین را می شناسید و آن خانم برگزیده مریم رجوی است. هر چند در این رابطه صحبت های بسیاری شده، ولی یکی از خنده دارترین و مسخره ترین تولیدات مرحوم مسعود رجوی، معرفی مریم رجوی به عنوان رییس جمهور برگزیده است. هر چند در این رابطه سخن بسیار گفته شده، ولی یاد آوری این تولیدی مرحوم مسعود رجوی، ما را به این فکر می اندازد، از آنجایی که پایه و بنیاد سازمان مجاهدین بر روی دروغ و تولید رهبر و رییس جمهور و مهندس و دکتر بنا شده، نهایتا نیز باید مانند امروز اینچنین فضاحت بار کارش به پایان برسد.

„پایان“