آلن دلون ما قصد سفر دارد، آلن دلون شما چه می کند؟

آلن دلون ما قصد سفر دارد، آلن دلون شما چه می کند؟

آلن دلون ما قصد سفر دارد، آلن دلون شما چه می کند؟

ایران فانوس، 20.03.2022

عمر و روزی همه دست خداست لذا عمر می تواند بنا بر دلایلی، کوتاه یا بلند باشد و روزی نیز به هر حال از جایی که انتظارش نمی رود، می رسد. در آخرین روزهای سال 1400 به سر می بریم و عمو نوروز، در راه است و به هر حال، باید به عمو نوروز خوشامد گفت و به استقبالش رفت و زندگی را ارج نهاد و پاس داشت.

در همین ایام که ندای زندگی و رویش و زیبایی، از زمین و زمان بلند است همچنین هر از گاهی ناقوس مرگی به گوش می رسد. مرگی که متاسفانه در مناسبات فرقه ای مرگ زا، تا روزی که زنده بودند با قدم و قلم خویش مرگ جوانان چشم و گوش بسته را جهت نان و نام، رقم زدند و تا روزی که نوبت به خودشان فرا رسید، عاقبت به خیر نشدند و تنها نامی چون پلنگ و مشنگ البته در خدمت خدنگ، نصیب شان شد. طیبیعی است، فرقه ای که هرگز زندگی را با آزاد کردن پرنده اسیری ارج نگذاشت، در رثای مرگ روضه خوانی و  قلمفرسایی کند و با شعار دادن سر اسیران را شیره بمالد و در عمل اما مرگ و جنگ و نفرت، را مبلغ باشد.

همچنین در خبرها آمده است، آلن دلون، هنرپیشه معروف فرانسوی که در ابتدا از فقر و مشکلات خانوادگی شروع کرد و سرانجام سر از هالیوود در آورد و موفق به ایفای نقشی که به او داده بودند، شد. نقشی که به هر رو زندگی را بشارت می داد و باعث و بانی مرگ و رنج دیگران نبود اما او اخیراً و در سن 86 سالگی تصمیم گرفت تا به روش اتانازی به زندگی اش پایان دهد.

https://news.gooya.com/2022/03/post-62430.php

همه ما آلن دلون خوش سیما را از فیلم هایی که بازی کرده است می شناسیم. اما مردی است که آلن دلون را از فیلم هایش نمی شناسد بلکه او را در تصویرسازی و مشابهت با خود، می شناسد و او روزی که زنده بود در راستای توجیه انقلاب ایدئولوژیکش که آن انقلاب مربوط به ایام جوانی و میان سالی اش، بودند خود را با هنرپیشه خوش سیمای فرانسوی مورد قیاس قرار می داد و او شبی که مست تحمیق اعضایش بود دستی به چهره اش کشید و به نفراتش که مات و مبهوت به او زل زده بودند گفت، برای چه دنبال من راه افتادید، آیا من مثل آلن دلون هستم؟

البته مسعود رجوی خرمردرند دجال، ظاهراً می خواست به نیروهایش بگوید که شما به خاطر مبارزه و ایدئولوژی به اینجا آمدید و نه به خاطر جمال بنده، اما در عمل او منظورش از ادا و اطوار و مثالش که سنخیتی با انقلاب ایدئولوژیکش نداشت، این بود که مبارزه و ایدئولوژی یعنی کشک، شما به خاطر جمال بنده اینجا آمدید و حال نوبت پرداخت بهاء از جانب شماست و حداقل هزینه، یعنی عاشق شدن من خوش سیما از جانب شما و دست شستن از جان و همه مواهب زندگی است.

به هر حال، آلن دلون تا روزی که زنده بود زندگی کرد و با فقر و کار و شهرت و بیماری دست و پنجه نرم کرد و نقش بازی کرد؛ ولی زندگی و هنر و نقشش خطری برای دیگران نداشت و در انتهای عمر اگرچه عمر همه دست خداست، شفاف زندگی کرد و نقش آفرینی کرد و هر گاه که به تلویزیون دعوت شد و مورد پرسش قرار گرفت، صادقانه پاسخ داد و هم اکنون داوطلبانه می خواهد به زندگی اش پایان بدهد.

متقابلاً اما آلن دلون خیالی این طور نیست. او کار و مبارزه و زندگی نکرد بلکه با مخوف ترین بیماری خویش که خودشیفتگی و مالیخولیا و لذت بردن از رنج و مرگ دیگران بود، زیست زالو وار کرد و در مقابل دوربین ها مورد پرسش قرار نگرفت و به هیچ سئوالی پاسخ نداد و برعکس، فیلم بازی کرد، فیلمی که کارگردان و تهیه کنندگانش عوامل مشکوک و ضد ایرانی بودند و النهایه که فیلم تمام شد، هنرپیشه ای که به خاطر ایفای نقش طول و درازش خود و همه چیز داشته و نداشته اش را فروخت تا همچنان در صحنه باقی بماند و مزد بگیرد و به عیش و نوش بپردازد، مانند دستمال کثیف به زباله دان تاریخ افکندند و او آلن دلون جعلی، جرئت و جسارت این را نداشت تا مانند آلن دلون واقعی، انتخاب کند و یا مانند آدولف هیتلر، خود را به مرگ محکوم و مجازات کند، بلکه این دیگران بودند که انزوا و مرگ سیاسی و طبیعی را برای او انتخاب کردند همان گونه که او آلن دلون جعلی، زمانی که آرتیست و نقش اول را به عهده داشت، شبانه روز در صدد این بود تا مرگ و زندگی سیاهی لشکرها را خود رقم بزند ولی در آخر بازی جسارت رقم زدن مرگ و زندگی خود را نداشت. خیام نیشابوری، شاعر بزرگ ایرانی در این خصوص می سراید؛

آن قصر که جمشید در او جام گرفت / آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت

بهرام که گور می گرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

کانون سیاسی/ فرهنگی ایران فانوس