مذاکرات اتمی و وضعیت تشکیلات رجوی در آلبانی
عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 19.12.2021
شروع مذاکرات اتمی ایران تیری زهرآگین بر قلب سران کودک کش اسرائیل و نوچه های ضد ایرانی آن یعنی فرقه منحوس و تروریست رجویست.
این دو تفکر هم پیمان که بویی از انسانیت نبرده اند چنان از موفقیت مردم ایران به جنون هیستریک وار می افتند که فنا و نابودی تام و تمامشان را در این واقعیت می بینند و بر این اساس افسار پاره کرده و در آستانه توافق اتمی، تحرکات موذیانه آن ها بر ضد انجام آن شدت حداکثری پیدا کرده است که این از نشانه ضعف و پایان این دو تفکر بر ضد ملت ایران حکایت دارد و بس.
داستان رژیم کودک کش صهیونیسم، بحثش با مردم منطقه و مقاومت ضد این رژیم است و جنایاتش بر کسی پوشیده نیست. اما من می خواهم به وضعیت فرقه ضد مردمی و ضد میهنی رجوی بپردازم که این روزها از درون پوک شده و نعره های بیرونی آن گوش فلک را کر کرده است که با این شیوه به بیرون از خود بقبولاند که سر پا است و می شود روی او حساب باز کرد.
واقعیت این است که وضعیت تشکیلاتی در قلعه ماینز آلبانی به نقطه انفجار یا به عبارتی دیگر به ته خط رسیده است. روند رو به فزونی جدایی و پشت پا زدن به ایدئولوژی رجوی به اوج خود از بدو تأسیس سازمان مجاهدین تا به امروز رسیده است. بحران شقه این سازمان در سال ۵۴ و تغییر ایدئولوژی آن را هم نمی توان با بحران کنونی که مریم رجوی در آلبانی با آن دست به گریبانگیر است مقایسه نمود. در آن بحران، برون رفت وجود داشت اما بحران کنونی که رجوی با آن دست و پنجه نرم می کند قابل علاج و درمان نیست و باید لاجرم رجوی به همین زودی به انحلال و از هم پاشی تشکیلاتش در آلبانی اذعان کند.
رجوی بعد از سرنگونی اربابش صدام و خلع سلاح شدن، چون چیزی در چنته نداشت که ادامه مبارزه با ایران را برای افراد اسیرش در تشکیلات توجیه کند، به ترفندی روی آورد که آن ها را سرگرم نماید، لذا افراد مستعد هنری را آموزش داد و به تشکیل گروه کُر و نمایش نامه های طنز روی آورد و عنقریب جوانان اسیر را در قالب ارکستر و خواننده و طنز پرداز، سازماندهی کرد و روی آن مانورهای تبلیغاتی زیادی نمود و در اذهان جا انداخت که بعد از سلاح، ما می توانیم با هنر خود سرنگونی را محقق کنیم.
در این راستا یک سری هم ملیجک خود کرده بود و با هزینه های هنگفت جلوی جدایی این افراد را می گرفت و مانع جدا شدن شان از تشکیلات می شد.
بعد از مرگ مسعود هنرپیشه اصلی پیک به اصطلاح شادی، روند جدایی بقیه افراد خواننده و نوازنده و طنز پرداز در آلبانی به شدت رو به فزونی گذاشت و شاخص ترین این افراد یکی بعد از دیگری از تشکیلات جدا شده و از قلعه ماینز خارج شده اند.
تأثیر این جدایی ها روی بقیه بی نهایت زیاد بوده و مکانیزم های یأس و ناامیدی درون تشکیلات از یک طرف و اخبار پیشرفت های مردم ایران از طرف دیگر بر موج این جدائی ها افزوده است به نحوی که الان به قطع یقین می توان گفت که تشکیلات باقی مانده در چنگ مریم رجوی در قلعه ماینز آلبانی، از هم پاشیده شده است و سرنوشتی جز این ندارد و نخواهد داشت.
نعره های مسعود و مریم رجوی هم بر ضد منافع ایران در همسویی با رژیم کودک کش اسرائیل بر ضد مذاکرات هسته ای ایران، خود گواه این واقعیت است که رجوی طناب مرگ خود را در توافق برجام می بیند و از همین رو پاچه دامن خود را به کمر بسته و با نخست وزیر رژیم غاصب اسرائیل، یک کاسه شده است و این آخرین تیر رجوی در کمانش است که بر ضد مردم و منافع ایران به کار می بندد و شکی نیست که با تدبیر مذاکره کننده های ایرانی این دور از مذاکرات به فرجام نیک خود خواهد رسید و رجوی و نخست وزیر اسرائیل خواهند بود که بازنده اصلی هستند و آینده ای برای خود متصور نمی ببنند و هیستریک و دیوانه وار به شانتاژ و دروغ رو می آورند. اما دنیای واقعیت است که خودش را نشان خواهد داد و با تزویر و دروغ نمی شود به اهداف پلید رسید و واقعیات را کتمان کرد.
در انتها باید به مریم رجوی یاد آور شد که از وضعیت موجود در آلبانی دقمرگ شو و به فکر مرثیه فروپاشی تشکلات ات باش و به تمامی دوستان و هنرمندانی که فرقه رجوی را ترک کردند و به دنیای آزاد قدم گذاشتند، تبریک و شادباش می گویم. به دوست عزیزم آقا بیژن و خانم گرامی شان، وصلت و ازدواج بلافاصله بعد از خارج شدن از قلعه آلبانی را شادباش و تبریک می گویم و این که این کار تیری زهراگین بر قلب ایدئولوژی منحط مریم رجوی است و اوست که در درون می سوزد و آب میشود. پیوندتان مبارک و فرخنده باد. به امید سربلندی مردم ایران عزیز.
„پایان“