سوء استفاده فرقه رجوی از اعتراضات مردمی
باری دیگر بمانند همیشه فر قه رجوی سوار بر اعتراضات مردم بیگناه شده و آنان را به کشتن داد.
آنچه که در این سالیان همچنان ادامه دارد اعتراضات مردمی میباشد که اکثرا دلیل آن بی آبی و یا گرانی و ضرورتهای اولیه بوده است و اما از آنجا که هیچ نامی از فرقه رجوی در این میان نیست، این فرقه با طرفند های مختلف سعی در نامگذاری این اعتراضات به نام خود بوده که شاید نام خود در را در اذهان عمومی زنده نگاه دارد و در این راستا کشته شدن افراد بیگناه برایش شادی برانگیز میباشد.
و در اینجا باز باید از خود پرسید، چگونه میشود به چنین سازمانی که ریختن خون مردم بیگناه موجب پایکوبیش میشود را به عنوان جانشین مردم دانست.
مردم ایران در طی این سالیان روزهای بسیاری سختی را پشت سر گذرانده اند و هنوز طاوان زیادی را پرداخت میکنند و به طبع که نیازی به این شیادان که فرقهای بیش نیستند را ندارند.
این است چهره واقعی رجوی و رجوی ها، ایدولوژیه این فرقه بجز ایدولوژی زور و محکوم به مرگ چیزی را نمیشناسد.
فرقهای که منتقدان خود را محکوم به مرگ میکند و فتوای کشتن آنها را میدهد چه انتظاری میشود از آن داشت.
فرقهای که کشته شدن افراد بیگناه مایه سرور ش میشود را چه میشود نامید.
فرقه ای که در آن آزادی بیان و عقیده رویایی بیش نیست را چگونه میتوان به عنوان جانشین ستمدیدگان نامید.
فرقه ای که عشق در درون مناسبات آن معنا یی ندارد را چگونه میشود دلسوز مر دم بیگناه ایران زمین نامید.
فرقه ای که کودکان بی گناه اعضای خود را در کوچه و خیابانهای کشورهای بیگانه رها کرد را، چگونه میشود دلسوز میلیونها کودک خیابانی و کودکان کار نامید.
فرقهای که رحم زنانش را با طرفند های مختلف در آورده و از آنها همانند ابزار جنسی با مارک ایدولوژیک استفاده کرد را چگونه میتوان حامی زنان بی سر پناه دانست، زنانی که به جز تو سری خوردن و مورد سوء استفاده قرار داده شدن با پیشوند اسلامی و فروخته شدن به زائران حرم ، هیچ سر پناهی ندارند.
فرقه ای که هنوز نتوانسته است با صداقت خود بر دلها حکومت کند را چگونه میشود محک زد که اینان میتوانند سرزمین رنج دیده ایران را آزاد و آباد کنند.
در گذشته و حال همیشه به این موضوع اشاره کردهام و باز یک بار دیگر از آن صحبت میکنم، که اگر شخصی و یا گروهی و یا….. به گذشته خود مروری نکند و آن را بازیابی نتواند بکند، نخواهد توانست رو به جلو برود و همواره پس روی خواهد کرد.
و متاسفانه فرقه رجوی به دلیل بی لیاقتی رهبر این فرقه در طی این د وران نتوانسته است نیرویی به خود جذب کند.
“مسعود رجوی میگفت، ارگانیسم زنده باز و دم داشته و این نشان دهنده در حیات بودن آن میباشد.”
در واقع منظورش پیوستن افراد ویا بیرون رفتن افراد از آن بود.
و اما اکنون به وضوح شاهد آن هستیم که مدتها ی مدیدی میباشد که دیگر هیچ نیرویی جذب این فرقه نمیشود و اکثر افراد آن سعی در فرار از درون این فرقه میباشند.
و آیا این خود نشان دهند ه این نیست که این فرقه دیگر به عنوان ارگانیسم زنده در حیات نمیباشد.
آیا وقت آن نرسیده که به جای سوار شدن بر موج اعتراضات مردم بیگناه یک بازبینی در عملکرد خود بکنند؟!
آنچه که در اینجا میتوانم از روی انسانیت آرزو کنم فقط و فقط آزادی افراد نگون بخت این فرقه و آزادی مردم عزیز سرزمینم میباشد.
پایان*
التزال فرقه رجوی
***