حال بد عباس داوری – رحمان- خداداد کولی ختنه گر اشرف
رجوی سفاک و جنایتکار برای حفظ تاج و تخت خود درپادگان اشرف و اینکه کسی جرات نکند در مقابل رجوی قد علم کند همه را در مقابل دیگران خار و ذلیل و همه مسئولین این سازمان که رجوی گمان می برد که روزی در مقابلش قد علم کنند نقره داغ و تبدیل به تفاله کرد واز همان ابتدا و قبل از همه از مهدی ابریشمچی شروع کرد و با گرفتن زن مهدی ابریشمچی و گذاشتن مهدی بعنوان نگهبان در پشت در اتاق خوابش در حقیقت دندان او را در همین مکان کشید و بلایی بسرش آورد و طوری او را مجبور کرد که لنگ لنگان بیاید پشت میکروفن جلوی دو سه هزار نفر بگوید که من مشکل جنسی دارم و همیشه درب اتاق کارم را به عمد باز می گذارم که وقتی خواهران از جلوی درب اتاق کار من عبور کنند من به باسن آنها نگاه کنم .
و بقیه مسئولین این سازمان را هم به همین روش یا روشهای دیگر تبدیل به شکنجه گر و تفاله و در یک کلام از احساسات انسانی کاملا تهی کرد.
و یکی دیگر از همین به اصلاح مسئولین سازمان عباس داوری یارغار مسعود رجوی در تمامی دوران بود ولی رجوی به او هم رحم نکرد و او را تبدیل به ختنه گر اشرف کرد که موضوع آن را در زیر نوشتم:
در سال 2014 اولین بار منتشر شد
یادم می آید وقتی ایام کودکیمان در کرمانشاه در کوچه و یا در خانه شلوغ و شیطانی و بازیگوشی می کردیم مادرمان صدایمان کرده و می گفت: شلوغ نکن و حرف گوش بده و الا خداداد کولی رو بازم صداش می کنم میاد ها!!! چون واقعا ازش خاطرۀ بدی داشتیم!! آخر هیچ پسربچه ای در آن زمان در شهرمان نبود که از دست او موقع ختنه کردنش درد نکشیده و آه و فریاد و گریه نکرده باشد!! لذا همه مان از شنیدن اسمش هم وحشت داشتیم و با این تهدید فورا رام می شدیم!!
خداداد کولی دوره گردی بود با یک کیف مشکی که هم ختنه می کرد و هم آرایشگر بود و هم نجار و هم دندانساز و هم حجامت می گرفت و وقتی از کوچه و خیابان رد می شد و از این خانه بیرون آمده و وارد آن یکی خانه می شد تا کار یا بهتر بگویم همه کاره ای خود را انجام بدهد همۀ بچه ها با دیدن او فرار می کردند!!.
حال بعد از سالیان در آغاز جوانیم وقتی وارد سازمان مجاهدین شده و به عراق و به قرارگاه اشرف رفتم و از تابستان سال 80 که برنامۀ مسخره و ضد انسانی رجوی به نام غسل هفتگی راه افتاد و دیدم که عباس داوری معروف به رحمان هر هفته جمعه ها با کیفی مشکی درست شبیه همان کیف مشکی خداداد کولی در اشرف راه افتاده و در لابلای بنگالها و خیابانها از ماشین لندکروزش پیاده شده و وارد تک تک ساختمانها و ستادها و یکانها می شد یعنی از فلان ساختمان و یکان خارج شده و وارد دیگری می شد و در هر یک از آنها هم افراد را صدا می کردند که بیایید “برادر رحمان” آمده تا نشست غسل برایتان بگذارد!! نشستی که افراد در آن باید فاکتها یعنی موارد ذهنی مربوط به امور جنسی و حتی خوابهای جنسی شان را نوشته و جلوی جمع یکان خودشان آنها را می خواندند تا شرمگین شده و دشنامها و نگاههای زنندۀ دوستانش را تحمل کند! دقیقا به یاد مرحوم خداداد کولی ختنه گر دوره گرد شهرمان افتادم چرا که ما هم جمعه ها با شنیدن اینکه “برادر رحمان” آمده دقیقا همان ترس و وحشتی بر دلهایمان می ریخت که از شنیدن نام خداداد کولی که در کوچه ها و خیابانهای شهرمان راه می افتاد و از این خانه به آن خانه می رفت تا از جملۀ کارهایش پسر بچه ها را ختنه کند!! بر دلهایمان مستولی می شد! چرا که بالاخره یک جنبۀ کار آن خدابیامرز هم مربوط به امور جنسی می شد!!
اما در این تشبیه بسا بسا نابجا! از روح بزرگوار مرحوم خداداد کولی طلب بخشش و پوزش می کنم چرا که آن مرحوم کارش هرچند عقب مانده و قبل از رواج روشهای پزشکی امروزی و پیشرفته بود ولی با نیت خیر و در جهت خدمت به مردم و با سمت و سوی قوانین طبیعی و جنسی خدادادی بشری و برای تضمین و تداوم نسل انسانها و نسل ملت ما بود ولی کار نابکار و شغل ناشریف عباس داوری با اجرای اندیشۀ کثیف مسعود رجوی تحت عنوان “غسل هفتگی” که در حقیقت نوعی شکنجۀ جنسی و با هدف خاموش کردن احساس و غریزۀ طبییعی جنسی افراد آن هم با فحاشی و خرد کردن شخصیتشان و تحقیر آنها بود در حقیقت کار ضد انسانی و ضد عملکرد و قوانین طبیعت بشر و در جهت قطع نسل انسانها و ملت ما بود هر چند با شکست مفتضحانه روبرو شده و با افشای روابط جنسی رجوی در خود اشرف با زنان عضو شورای رهبری سازمان, رسوا و افشا گردید
غفور فتاحیان پاریس انجمن نجات از فرقه ها 26-10-2021.
حال بد عباس داوری – رحمان- خداداد کولی ختنه گر اشرف
***
روز جهانی کارگر و بازیهای تبلیغاتی مجاهدین
همچنین: