مقصر این ویرانه کیست ؟
1- آقا وخانم رجوی چه کسانی مقصرهستند
اقا وخانم مدام نیروهای جداشده ازخودرامزدورمیخوانند اینکه درست است یا نه بحث دیگریست اما میخواهیم ازاقا وخانم سوال کنیم مقصراین همه مزدورشدن نیروهای شما کیست وچرامزدورمیشوند ونقش رهبرچیست ؟؟
ببینیم نظراقای رجوی درباره نیروها چیست میگفت شما گلهای سرسبد واگاه جامعه بودید که من شمارایکی یکی پیدا کردم ودستم را انداختم درگلوی خمینی وشما راازحلقوم خمینی بیرون کشیدم منتهی چون درجامعه خمینی بودید الوده به نجاست خمینی شده بودید که من شمارا با انقلاب مریم پاک وپاکیزه وسبزوسفید کردم شما اسب سوارانی هستید که هیچ گونه ارزش وقیمتی نمیشود روی شما گذاشت شما عصاره وچکیده یک ملت هستید الماسهای درخشان که چشم جهان راخیره کرده ایدو….همین عصاره ها بمحض اینکه میگویند میخواهیم برویم میشوند مزدوروزارت وسفارت تخلیه اطلاعاتی میشوند بعد هم بخاطرخوش خدمتی اجازه ورودبه ایران راپیدا میکنند ودرانجا برای نشان دادن درستی بیعت خود با ولایت میروند زندان ومجاهدین دربند واسیررا شکنجه میکنند بعد هم تیرخلاص میزنند یعنی اینکه ماهیت والوده گی به نجاست خمینی که قبلا داشتند رابروزمیدهند این حرفهای اقای وخانم رجوی اما ببینیم دلیل چیست که بعد سی سال ، چهل سال دوباره به اصل خویش برمیگردند مگرهرکدام چند دهه درمناسبات نبودند چرا الودگی ها موند چرا نجاستهای خمینی ازسروکله انها پاک نشد چند دلیل بیشترندارد
اول انها خیلی حرفه ای عمل کردند که اقا وخانم با ان همه تشکیلات ریزبافت شده با انقلاب مریم نتوانستند کشف کنند
دوم تشکیلات انطورکه رجوی ادعا میکرد ریزبافت نبوده بلکه لانه زنبوربوده است
سوم انقلاب مریم کارکرد مناسب نداشته
چهارم اقا با دست اندازی به امحا واحشام خمینی وبیرون کشیدن ما که سرتا پایمون الوده به نجاست خمینی بود را خوب لیس نزده ونجاستها برجان وتن ما باقی مونده وبمرورمثل موریانه ما وتشکیلات راخورده است سوالی که مطرح است چگونه انقلاب رهایی بخش مریم که تمام جهان عاجزازفهم ان هستند نتوانست دوسه تا موریانه درون ما را نابود کند فکرکنم رجوی چون خودش درلیس زدن نجاسات مالیده برسروکله ما ضعف داشته همین را هم به انقلاب مریم منتقل کرده وباعث شده که مریم با انقلابش هم نتواند درست حسابی نجاسات باقی مونده را لیس بزند
حرفه ای عمل کردن منتفی ست سه دلیل دیگردلایلی هستند که باعث شدن نیروی چهل ساله بقول اقا وخانم رجوی اسم مزدوری روی انها گذاشته شود سوال دیگرمونده ما که ذره ای الوده به نجاست بودیم به مزدوری کشیده شدیم راستی چرا اقای رجوی که نجاسات پنج هزارنفررا لیس زد وبه درون امحا واحشام خود فرستاد پاک وپاکیزه موند ایا باید باورکنیم عملکردها را که نگاه کنیم بدلیل انهمه نجاسات لیس زده درون اقا وخانم دست کم پنج هزارخمینی وجود دارد
پنجم مزدورخوندن نیروهای بیرون امده ازتشکیلات رجوی توسط اقا وخانم ازپایه دروغ وشارلاتانی ودجالیت است تا قبل ازهرچیز همین اشتباهات را کتمان کند تا مردم نفهمند اقای رجوی برخلاف ادعایش لیس زدن نجاسات خمینی ازسروکله ما را نمیدونسته ودرست وحسابی لیس نزده است مقصراصلی ست که باید به مردم جواب بدهد چگونه چند هزارمزدورازکارخونه انسان سازی رجوی ها بیرون زده است مثل این میمونه که ما کارخونه ابمیوه گیری بزنیم ودرون دستگاه انواع میوه های خوش مزه وقشنگ بریزیم ازدهانه قیف کارخونه زهرماربیرون بریزد درکارخونه رجوی گلهای سرسبد وارد ریل شدن وازدرون قیف کارخونه انسان سازی مزدوربیرون امدند راستی مقصرکیست اقا وخانم درد بی درمان شما با اینجوراتهامات درست نمیشود خانه ازپای بست ویران است انهم ایدئولوژی واستراتژی ست
–
2- چرا وچگونه برده فکری شدم
قبلا بارها نوشته ام که انتخابم ازروی جهل ونادانی وشوروشوق بود نه اگاهانه وازروی شعورمیخواهم به یک نمونه ان اشاره کنم
شبی که میخواستم ازمرز رد بشم درجایی استراحت میکردیم به قاچاقچی گفتم موقع رسیدن به مرز بمن خبربده سواراسب شده وراه افتادیم هوا سرد وبود وباد کمی غباربرفها را به سروصورت ادم میپاشید هوا نیمه ابری ومهتابی بود هرچند دقیقه مدتی ابرها روی ماه را میپوشوندند مدام رنگ شب وبرف وکوه های سربفلک کشیده مرز ترکیه وایران تعغیررنگ میدادند وفضای زیبایی را خلق میکردند سم اسبان که کمی دربرف فرو میرفتند وقتی باهم ترکیب میشدن اهنگ دلنشینی بگوش میرسید دران شب شاعرانه امیخته ازنگرانی از اینده ای مبهم که چه خواهد شد به اسمان نگاه وبه اینده کشور وارزوهای رویایی وشیرین وزیبا فکرمیکردم به مرز که رسیدیم قاچاقچی گفت اینجا مرز است ورد شدیم انگار اسمان برسرم فرود امد وبین کوه ها واسمان له شدم انقدرناراحت وروح وروانم ازجدایی وخروج ازکشوربهم ریخته بود قابل توصیف نیست شروع به دلداری دادن خود کردم که اینها قیمت مبارزه وازادی مردم وکشوراست اگرمن نوعی ودیگری ندهد دیکتاتوری وسرکوب همه را نابود خواهد کرد ازازادی وبرابری وعدالت اجتماعی وحقوق بشر هیچ خبری نخواهد بود روی اسب درسکوت شب وتغیررنگهای طبیعت دربالای کوه های سردویخ زده پوشیده ازبرف وصدای اهنگین سم اسبان دررویا ودرون خود فریاد ازادی سرمیدادم برای کلمات زیبا دل میسوزوندم حکومت انها را ازمحتوا خالی ولوث کرده است درصورتی که اساسا ازبنیاد وبیخ وبن معنی هیچ کدام را نمی فهمیدم دراسمانها دنبال چیزی میگشتم که درکی وشکلی وشمایلی درذهن نداشتم در سراب بدنبال واقعیتها بودم درسراب هیچ واقعیتی وجود ندارد تنها واقعیت وحقیقت ماهوی سراب فریب کاریست خود را درشکل واقعی وحقیقی به ادمی تحمیل میکند اگاهی نداشتم ونتوانستم دومرز را مثل مرز کشورها که ازان رد شدم تشخیص دهم
کمبود اگاهی را با چنگ زدن به رویاها میخواستم جبران کنم غافل ازاینکه رویا ها که سرابی بیش نیستند هرکدام تارعنکبوتی ست درحال تنیدن وقفل وزنجیریست که به دست وپای خودم میزنم پرده ایست که روی مغزوقشرخاکستری میکشم تا واقعیتها را نبینم رنگ سیاه وگردغباریست که روی دل وروح وروان خود میپاشم تا عواطف را سرکوب کنم بله انشب خودرا راضی میکردم که برده فکری ونوکرجسمی باشم نه اینکه به ازادی برسم چگونه ممکن است ادمی درحال سرکوب روح وروان وفکرخود باشد رویا های غیرواقعی بخورد خود بدهد دردایره سراب درحال چرخش بدورخود باشد انوقت بخواهد برای دیگران ازادی وبرابری وعدالت اجتماعی به ارمغان ببرد مگرمعنی ازادی را میفهمیدم که برای دیگران میخواستم وقتی خودرا سرکوب میکنم به سایرین رحم خواهم کرد مگرخودم به ازادی رسیده وانرا چشیده ولمس کردم که به دیگران هدیه کنم ازاینجا نشات میگیرد که رجوی ازروز اول مارا طوری باراورد که شوری وشوقی باشیم نه شعوری که امروزه بی شعورها وحرکت براساس شوروشوق را کانونهای شورشی مینامد همانهایی که مثل چهل وپنج سال پیش ماهستند شورکه امد شعورمیرود تبدیل به برده فکری رجوی خواهی شد اطرافیان اقای رجوی برده های فکری ونوکران جسمی هنوزدرسراب دنبال ازادی هستند غافل ازاینکه خود اسیرند ودرچنبره گرفتارایا چنین کسانی میتوانند ازادی بیاورند اگربیاورند ازادی ست که درمحتوا وماهیت بردست وپایش قفل وزنجیرشوروشوق وتهی از شعوربسته شده درهیبت ازادی شلاق بدست سرکوب گرتمام عیاراست میخ برتابوت انسانیت میکوبد ایا کم ازاوضاع درونی حکومت رهبرعقیدتی شنیده وخونده ودیده اید؟؟؟