یک “فرقه سیاسی” مخالف رژیم ایران، که یک کشور در داخل کشور آلبانی خلق کرده است

یک “فرقه سیاسی” مخالف رژیم ایران، که یک کشور در داخل کشور آلبانی خلق کرده است

لینک به متن انگلیسی 
ترجمه ابراهیم خدابنده

یک “فرقه سیاسی” مخالف رژیم ایران، که یک کشور در داخل کشور آلبانی خلق کرده است.

در تیرانا، برزو درگاهی با جداشدگان از سازمان مجاهدین خلق ایران دیدار کرد، یک گروه بحث برانگیز که خود را عزیز واشنگتن یافته است.

پنجشنبه ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸

روزنامه انگلیسی ایندیپندنت  The Independent

The MEK's former facility, near Tiranaمقر مجاهدین خلق، نزدیک تیرانا

یک گروه تبعیدی ایرانی که عزیز نومحافظه کاران واشنگتن می باشد، مقری را در داخل کشوری در شبه جزیره بالکان یعنی آلبانی برپا کرده که منتقدین آن را “کشور در داخل کشور” توصیف می کنند.

جداشدگان گروه، بستگان اعضا، خبرنگاران، وکلا و یک مقام اطلاعاتی سابق آلبانی می گویند که از یک مقر ۸۴ هکتاری (۳۴۰ هزار متر مربع) بخوبی حفاظت شده که در دامنه های بلندی های دور از شهر در آلبانی بوجود آمده است، گروهی به نام سازمان مجاهدین خلق ایران شروع به توزیع اسرار آمیز پول نقد، برپا نمودن شبکه خصوصی ارتباطات رادیویی، و صدور اطلاعات فریبکارانه برای نفوذ در مباحثات حول جمهوری اسلامی – که دشمن تلقی می شود –  می نماید.

بعلاوه، این گروه متهم شده که اعضا را در داخل اردوگاه علیرغم میلشان حبس نموده است، اتهامی که سازمان را به زانو در آورده است. این سازمان توسط یک زوج در تبعید به نام مریم و مسعود رجوی رهبری شده و از جانب اعضای سابق و کارشناسان به عنوان یک فرقه سیاسی شناخته می شود.

اولسی یازچی، یک نویسنده آلبانیایی که بخشی از یک تیم حقوقی است که جهت یافتن حقایق بیشتر در خصوص این گروه اقدام می نماید می گوید: “ما ظاهرا در یک کشور دموکراتیک زندگی می کنیم. ولی آنان یک کشور در داخل کشور ما ساخته و قوانین خودشان را اجرا می کنند.”

او ادامه می دهد: “آنان در آلبانی مانند مافیا MAFIA رفتار می کند – قوانین را می شکنند، اخاذی می کنند، رشوه می دهند، افراد را کتک می زنند، جداشدگان را تهدید می نمایند، به هر کسی که آنان را مورد سؤال قرار دهد تهمت می زنند که مأمور رژیم ایران است و اعضای خود را در داخل اردوگاه به شیوه های توتالیتاریسم استالینیستی تحت کنترل دارند، و در نهایت مدعیند که دموکرات هایی هستند که ایران را نجات خواهند داد”.

ایندیپندنت به چند سخنگو و نماینده مجاهدین خلق دسترسی پیدا کرد، و از آنان در خصوص این موارد نظر خواست.

https://www.independent.co.uk/news/world/middle-east/mek-maryam-rajavi-anti-iran-albania-cult-state-regime-a8556201.html

کشور در داخل کشور مجاهدین خلق

در زمانی که این گزارش درحال تهیه بود، سازمان یک کلیپ ویدئویی پنج و نیم دقیقه ای که صحنه های یکنواختی را با عنوان “محوطه مسکونی” نشان می داد منتشر کرد، که نشان می داد این مقر از ده ها ساختمان تشکیل شده و در دو طرف دروازه اصلی دو شیر طلایی که سمبل مجاهدین خلق است قرار گرفته است.

این ویدئو نشان می دهد که آلبانیایی ها مشغول کارهای ساختمانی در اردوگاه هستند و در عین حال اعضا با همسایگان آلبانیایی مشغول صرف چای، یا در حال تهیه موسیقی در استودیو می باشند، که شامل آهنگ معروف فرانک سیناترا “My Way” هم هست.

مردان در برابر یک زوج مسن و در حالیکه آنان می خواستند دور شوند فریاد زدند “تروریست، تروریست”، مصطفی و محبوبه محمدی، ایرانی – کانادایی، می گویند که آنان ۲۱ سال است که برای بازپس گرفتن دخترشان سمیه از دست مجاهدین خلق مبارزه می کنند.

آنان از سال ۲۰۰۴ با دخترشان صحبت نکرده اند، این زمانی بود که آنان برای تلاشی مذبوحانه برای خارج نمودن سمیه و برادر جوانش به عراق سفر کردند. این زوج، خود زمانی هوادار سازمان بودند و حتی برای گروه پول جمع می کردند.

مصطفی محمدی بخاطر می آورد که: “ما در خیابان ها پخش می شدیم و تصاویر ایرانیانی را نشان می دادیم که رژیم کشته است و می گفتیم که کودکان آنان در اردوگاه های پناهندگی گرفتار هستند”.

ولی نهایتا محمدی ها علیه گروه شدند، که آنان ادعا می کنند دخترشان را با فریب به عراق برده و پاسپورت او را گرفته و اجبارا در داخل سازمان حفظ کرده است. به دنبال کوشش های فراوان با کمک دیپلمات های آمریکایی و کانادایی، آنان می گویند که توانستند پسرشان را خارج نمایند، که حالا در کانادا زندگی می کند، ولی دخترشان را نتوانستند.

مجاهدین خلق می گویند که سمیه به انتخاب آزاد خود در داخل سازمان است، و ویدئوهایی از وی منتشر  کرده اند که والدین خود را رد می کند.

مریم رجوی، رهبر مجاهدین خلق، در حال سخنرانی ویدئویی در سال ۲۰۱۹ در جلسه قیام ایران در منهتن در ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۸

حداقل یک عضو سابق دیگر گروه در تیرانا می گوید که او توانست زمانی که خواهان جدایی بود سازمان را ترک نماید.

او که خواست نامش منتشر نشود می گوید: “من انتخاب کردم که زندگی شخصی خودم را داشته باشم. هیچ فشاری برای ماندن وجود نداشت”.

یک بیانیه طولانی از جانب گروه در وبسایت گروه پوششی موسوم به شورای ملی مقاومت ایران می گوید که مصطفی محمدی در سال ۲۰۰۸ در تهران بوده است – اتهامی که او رد می کند – و این بیانیه وکیل محمدی را “مأمور” سرویس های اطلاعاتی ایران می خواند.

این ویدئوی پنج و نیم دقیقه ای فیلمی از سمیه محمدی را نشان می دهد که او اصرار دارد که “رژیم ایران پدر وی را استخدام کرده تا مجاهدین خلق را متهم به ربودن وی نماید”.

وقتی محمدی ها ابتدا به آلبانی آمدند تا سمیه را پیدا کنند، توسط مقامات در تیرانا سردوانده شدند که ابتدا اصرار داشتند که چنین فردی در کشورشان نیست.

ولی آنان توانستند از جانب گروه استقرار پناهندگان محلی که همدردی نشان می دادند تأییدیه دریافت نمایند که او در سال ۲۰۱۵ وارد تیرانا شده است. فقط چند روز قبل از درگیری با اعضای مجاهدین خلق، محمدی ها توانستند یک افسر پلیس را برای تأیید حضور دخترشان به داخل اردوگاه بفرستند، احتمالا این اولین باری بود که مقامات آلبانی مجوز ورود به مقر را گرفتند.

یازچی یک نویسنده می گوید: “این یک شوک بزرگ برای مجاهدین خلق بود. این نقش فرماندهان را در چشم اعضا کوچک کرد”.

محمدی ها شنیده بودند که او روزی یک بار راهی بیمارستان در تیرانا میشود تا به عنوان مترجم برای اعضای مجاهدین خلق که طالب مراقبت های پزشکی هستند خدمت کند. آنان روز ۲۷ ژوئیه در نزدیکی محل منتظر ماندند تا لحظه ای او را ببینند. بعد از چند ساعت انتظار آنان مجبور به بازگشت به هتل خود شدند.

دلیل بازگشت آنان این بود که یک گروه مرکب از ۴ مرد – که بعدا مشخص شد که عاملان مجاهدین خلق بودند – این زوج مسن را محاصره کرده و به طرف آنان فریاد زدند “تروریست”.

پلیس به سرعت رسید تا به دعوا خاتمه دهد. در کمال تعجب افسران پلیس، عاملان مجاهدین خلق به کتک زدن محمدی در مقابل چشم آنان ادامه دادند، و در برابر این زوج ضعیف فریاد می زدند “تروریست”.

پلیس، محمدی ها بعلاوه عاملان مجاهدین خلق را محاصره کرد و همه را به ایستگاه پلیس تیرانا برد. رهبران مجاهدین خلق وکیل خود مارگاریتا کولا Margarita Kola بعلاوه برخی مسئولین گروه را صدا کردند. کولا، که زمانی به عنوان مشاور در سفارت آمریکا در تیرانا کار می کرد، ادعا نمود که از جانب آمریکایی ها اقدام می کند.

میگنا بالا Migena Balla وکیلی که محمدی ها را نمایندگی می کند و او نیز در ایستگاه پلیس بود گفت که کولا در ایستگاه پلیس گفت “آیا می دانید من که هستم یا نه؟ من فقط یک وکیل نیستم، من نماینده قانونی سفارت آمریکا هستم”. به گفته بالا رفتار پلیس بلافاصله تغییر کرد.

کولا به ایندیپندنت گفت که او برای سفارت آمریکا کار نمی کرد ولی از پاسخ به این سؤال که آیا اساسا چنین ادعایی کرده است یا نه خودداری نمود.

تحت فشار، پلیس به اعضای مجاهدین خلق اجازه داد تا بروند، ولی محمدی ها را چند ساعت نگاه داشت. اداره دادستانی تیرانا به ایندیپندنت گفت که موضوع همچنان تحت تحقیق می باشد.

مصطفی محمدی برای مداوا به یک بیمارستان برای جراحات و کبودی هایش رفت، ویدئوی حمله جمعی عاملان مجاهدین خلق به این زوج در رسانه های اجتماعی آلبانی منتشر شد. ایستگاه های تلویزیونی محلی برای دیدار با این زوج آمدند، و داستان جستجوی آنان برای دخترشان روی آنتن رفت. مردم آلبانی از این بابت خشمگین بودند.

یازچی می گوید: “ما پناهندگان بسیای از سوریه ای و عراقی و غیره داریم. آنان می توانند هر کاری بخواهند انجام دهند. برای خرید بروند. در خیابان بگردند. این مجاهدین خلق کجا هستند؟ چرا ما نمی توانیم آنها را ببینیم؟”

سرهنگ بازنشسته ایلی زیلا Ylli Zyla، یک افسر اطلاعاتی و ضد تروریست سابق آلبانی، مراقب مجاهدین خلق است

اغلب جهان زمانی که دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا در سال ۲۰۱۶ انتخاب شد نگران شدند. اما رهبران مجاهدین خلق جشن گرفتند.

حسن حیرانی، عضو سابق کمیته سیاسی گروه، که در سال جاری جدا شد به خاطر می آورد که: “مانند جشن عروسی بود. به خاطر انتخاب ترامپ بود که گروه از جا به جلو پرید و به اردوگاه جدید رفت. آنها خیلی خوشحال بودند. آنها می گفتند که موتور ژئوپلتیک منطقه روشن شده است”.

داستان این گروه ۵۰ ساله تماما محدود به جنگ ها، قیام ها، و پیچ و تاب های سیاسی خاورمیانه بوده است. این گروه توسط دانشجویان چپ گرا ده ها سال قبل برای نبرد با رژیم شاه محمد رضا پهلوی در ایران تأسیس شد، که ترورهایی علیه مقامات آمریکایی در ایران که حامی دولت بودند انجام داد.

بعد علیه روحانیونی شد که در انقلاب ۱۹۷۹ حکومت را در تهران بدست گرفتند، که بمب گذاری هایی در دهه ۱۹۸۰ میلادی انجام داد. زمانی که به آنها یک اردوگاه در شمال شرقی بغداد داده شد در کنار صدام حسین وارد جنگ ایران و عراق گردیدند.

این حرکت محبوبیت گروه را در میان اغلب ایرانیان نابود کرد. ولی با ده ها تانک و هزاران رزمنده در یک مجموعه بزرگ کویری و پرجمعیت به نام اردوگاه اشرف در یک استان در مجاور مرز ایران قرار گرفت، و همچنان تهدیدی برای جمهوری اسلامی باقی ماند.

سرنوشت این سازمان بعد از اشغال عراق به رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۳ و سقوط صدام حسین تغییر کرد. نیروهای آمریکایی ابتدا گروه را به عنوان بخشی از رژیم بغداد بمباران کردند، و بسیاری از تانک های آنان را نابود ساختند. ولی نومحافظه کاران واشنگتن بعدا مجاهدین خلق را به عنوان یک راه بالقوه برای فشار بر تهران ارتقاء بخشیدند.

این گروه عاقبت مورد غضب جمعی از سیاستمداران جدید عراقی که از جانب ایران حمایت می شدند قرار گرفت. اعضا تحت فشار قرار گرفتند تا اردوگاه اشرف را ترک کنند، که بعدا توسط میلیشای سپاه بدر مورد حمایت ایران اشغال گردید، و آنان به اردوگاه لیبرتی منتقل شدند، در همان مقری که نیروهای آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بین المللی بغداد مستقر بودند.

تحت فشار مقامات بغداد برای جابجایی گروه، آمریکا توانست دولت آلبانی را متقاعد نماید تا حدود ۲۰۰ نفر از اعضای گروه را به عنوان پناهنده در سال ۲۰۱۳ بپذیرد، که به عنوان یک عمل انسان دوستانه توصیف شد.

ولی در حالیکه آنان تحت حملات میلیشیای شیعه مورد حمایت ایران بودند، بعلاوه فشاری که مبارزان داعش وارد می کردند، طرح انتقال چند صد نفر به آلبانی، به هر صورت تبدیل به انتقال تمامی سازمان از عراق به جنوب شرقی اروپا شد.

زمانی که آنان کاملا به آلبانی منتقل شدند، گروه ابتدا در یک تعداد ساختمان های آپارتمانی خالی که در خارج از شهر پراکنده بودند مستقر شد، و همچنان در ناآگاهی و بی توجهی محو گردید.

رهبران بیهوده تلاش کردند تا اعضا را همچنان ایزوله نگاه داشته – که مشتاق ارتباط با دنیای مدرن و برای سالیان ممنوع از ارتباط با جنس مخالف بودند – و مانع از جداشدن آنان گردند. آنها سعی کردند در اطراف ساختمان های آپارتمانی حصارهای بلندی نصب کنند، ولی فورا توسط مقامات محلی که عصبانی شده بودند برچیده شدند.

مصطفی و محبوبه محمدی کانادایی – ایرانی طی ۲۱ سال گذشته سعی کردند تا دخترشان سمیه را از  مجاهدین خلق بیرون بیاورند.

با انتخاب آقای ترامپ، همه چیز تغییر کرد. مجاهدین خلق سالها روی امثال جان بولتون و رودی جولیانی در واشنگتن سرمایه گذاری کرده بودند که نیروهایی در داخل دولت جدید در واشنگتن به حساب می آمدند.

علاوه بر این، شاهزاده محمد بن سلمان ولیعهد جاه طلب و مشخصا ضد ایران در عربستان سعودی قدرت را به دست گرفت، و شروع به یافتن متحد برای اهداف خود کرد تا دولت روحانیون در تهران را عقب نشانده و در صورت امکان سرنگون نماید.

از سال ۲۰۱۷، درست زمانی که ترامپ شروع به اعمال مجدد تحریم ها علیه ایران که اوباما در توافق هسته ای برداشته بود نمود، مجاهدین خلق ناگهان شروع به خرید مجموعه زمین هایی در آلبانی، در خارج از شهر و در مزارع نزدیک شهر منزا Manza، بین پایتخت آلبانی و دریای آدریاتیک نمودند.

دولت ترامپ به برقراری روابط مستحکم با مجاهدین خلق ادامه داد. در آخر هفته، وکیل رئیس جمهور در اجتماع گروه در یک هتل در مرکز شهر منهتن Manhattan سخنرانی نمود، و مجاهدین خلق را به عنوان پادزهر خشونت و سرکوب توسط “قاتلان غیر قانونی” در قدرت در تهران خواند. او گفت که: “ایران مستحق آزادی و دموکراسی است”.

خبرنگار و محقق آلبانیایی جرجی تاناسی Gjergi Thanasi گفت که این گروه ۱۳ میلیون دلار (۹/۹ میلیون پوند) برای خرید ابتدا ۲۰۰ هزار متر مربع در یک مجموعه پرداخت کرد و سپس یک ۱۴۰ هزار متر مربع دیگر خرید و همچنان به خرید املاک و پرداخت قبوض آب، برق، و اینترنت با مبالغ بسیار بالا ادامه داد.

تاناسی می گوید: “آنان برای هر چیزی مبالغ بالای نقد می پردازند، بعضی اوقات یک حجم زیاد از پول محلی برای خرید می پردازند، پولی که از محل هایی غیر از بانک ها و صرافی ها دریافت می کنند، ولی همچنین از اسکناس های ۱۰۰ دلاری استفاده می کنند و هیچ رد بانکی بجا نمی گذارند.

او می گوید: “آنها قبوض خود را به موقع می پردازند و نقد می دهند. آنها در برابر اجناسی که از مغازه ها یا حتی مراکز خرید می خرند همیشه نقد می پردازند. آنها از کارت بانکی استفاده نمی کنند. آنها دوست دارند هیچ ردی باقی نگذارند”.

تاناسی کشف کرد که گروه ۱۷۰۰ دستگاه کامپیوتر و مونیتور برند لنوو Lenovo از یک شرکت آلبانیایی خریداری کرده است. ابتدا او فکر کرد که این کار به منظور کلاهبرداری برای فرار از مالیات گمرک واردات و بازفروش آنان برای کسب منفعت است.  ولی مجاهدین خلق بهای کامل دستگاه ها را پرداخت نمودند. آنها این کامپیوتر ها را برای اردوگاه می خواستند، و پول آنرا هم نقدا پرداخت نمودند. او با تمسخر می گوید: “این تعداد دستگاه کامپیوتر را برای چه مصرفی می خواهند؟”

این گروه هزینه های بالایی دارد. آنها یک اینترنت اختصاصی با سرعت بالا برقرار کرده اند. آنها همچنین توانسته اند مجوز رسمی برای برقراری دکل آنتن بر فراز کوه داجتی Dajti، بر قله های مشرف بر تیرانا، برپا نموده و عملا شبکه ارتباطی خودشان را بوجود آورند.

یک شرکت امنیتی خصوصی آلبانی، به نام آرگون Argon، حفاظت اردوگاه و ورودی های آنرا به عهده گرفته است، که حداقل ۹ نفر مسلح به تفنگ های تهاجمی و سلاح های دستی در شیفت های شش ساعته در تمام ۲۴ ساعت دارد.

هنوز روشن نشده است که چرا آلبانی، یک کشور کوچک بالکان که تلاش می کند شهرت خود برای فساد و پول شویی را به منظور عضویت در اتحادیه اروپا تغییر دهد، به چنین گروه سایه ای اجازه می دهد تا با مداقه بسیار کمی به فعالیت بپردازد.

تاناسی می گوید: “اگر من بخواهم یک خودرو برای ۲ یا ۳ هزار یورو بخرم باید از بانک برای پرداخت پول خودرو استفاده کنم. من باید پول را از طریق بانک به گردش در آورم و روشن سازم که این پول از پس انداز شخصی خودم هزینه شده است”.

سازمان ظاهرا ارتباطات قوی با مقامات ارشد آمریکایی دارد. پاندلی ماجکو Pandeli Majko، یک وزیر در دولت فعلی آلبانی تحت نخست وزیری ادی راما Edi Rama، فاتمیر مدیو Fatmir Mediu، وزیر سابق دفاع، و الونا جبریا Elona Gjebrea، معاون سابق وزیر کشور، همراه با جولیانی زمانی که اوایل امسال برای جشن سال نوی ایرانی به میزبانی مجاهدین خلق از آلبانی دیدار می کرد بودند.

حیرانی، یک عضو سابق ۳۸ ساله از بخش سیاسی مجاهدین خلق، می گوید که او مظنون شد که پول های ناگهانی گروه از جانب اهدا کنندگان عربستان سعودی از طریق کانالی که توسط شاهزاده سعودی ترکی الفیصل سازمان داده شده بود می آید، که او در تابستان در میتینگ مجاهدین خلق در فرانسه همراه با جولیانی، وکیل ترامپ، و بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، شرکت کرد.

حیرانی می گوید که او هیچ مدرکی دال بر حمایت سعودی از گروه به غیر از گفتگو با اعضای رهبری سیاسی ندارد. حیرانی به خاطر دارد که: “من گفتم، چه اردوگاه بزرگی، با این همه ساختمان و مسئولم در جواب گفت که بالاخره فیصل تخم طلا گذاشت”.

یک سخنگوی سفارت سعودی در واشنگتن به نامه درخواست من برای اظهار نظر پاسخی نداد. علی شهابی، مؤسس بنیاد فکری عربستان که توسط ریاض حمایت می شود گفت که شاهزاده ترکی خدمت به مجاهدین خلق به عنوان کانال کمک مالی را تکذیب کرده است.

حسن شهباز، ۵۰ ساله، کمی بعد از اشغال عراق توسط آمریکا به مجاهدین خلق پیوست. ولی وقتی به تیرانا رسید کشف نمود که مادر پیرش، دو برادرش، و دو خواهرش جان خود را برای سفر به عراق در خلال جنگ داخلی عراق در سال ۲۰۰۶ جهت دیدار با او به خطر انداخته بودند. وقتی آنها رسیده بودند از جلوی درب ورودی اردوگاه بازگردانده شده بودند. او امروز می گوید: “آنها به خانواده من گفتند که من آنجا نیستم و آنها را بازگردانده بودند”.

وقتی او با مسئولین مجاهدین خلق در خصوص عملشان برخورد کرد، به وی گفتند مسئله را دنبال نکند و فعلا مسکوت نگاه دارد.

چند هفته بعد در ماه آوریل، هنگام خروج با دیگر اعضای مجاهدین خلق، او به آرامی از گروه جدا شد، یک تاکسی به سمت تیرانا گرفت و به یکی از افراد جمع فزاینده جداشدگان از گروه تبدیل گردید.

او می گوید: “در عراق که ما را حبس کرده بودند، می گفتند که صرفا به خاطر حفاظت خودمان است. میگفتند که دولت عراق در جیب دولت ایران است. حالا حرفشان چیست؟”.

در داخل اردوگاهی که اعضا اصطلاحا اشرف ۳ مینامند، سازمان همان مناسباتی را برپا کرده است که منتقدان به آن ساختار فرقه ای می گویند. به اعضا گفته می شود که در خصوص یکدیگر جاسوسی کنند، خواب شب خود را بازگو نمایند، و در نشست های مغزشویی در ساعات طولانی شرکت کنند.

اعضایی که نافرمانی کنند به عنوان تنبیه روزها ایزوله می شوند و از ارتباط با دوستان خود منع می گردند. بعد از خروج به منظور رفتن به بیمارستان یا مغازه ها، آنان مورد بازرسی بدنی قرار می گیرند، که از ترس این است که مبادا سعی نمایند گوشی تلفن همراه به داخل اردوگاه ببرند.

اردوگاه به چندین قسمت تقسیم شده است، که قسمت انتهای شمالی اختصاصا برای دیدارهای مریم رجوی مستقر در فرانسه نگاه داشته شده است، و کارگران طبقه پائین که عمدتا مردان هستند از دیگر افراد با حصار و ایست و بازرسی جدا شده و در انتهای جنوبی اردوگاه قرار دارد.

حیرانی این اردوگاه را مشابه “مزرعه حیوانات Animal Farm “، نام کتاب معروف جرج اورول George Orwell که در خصوص یک جامعه ایزوله و استبدادی نوشته شده است، می داند. در یک بیانیه، گروه اعلام نمود که اعضای مجاهدین خلق “هدف تروریسم رژیم ایران هستند” و لذا نیاز به حفاظت دارند. این بیانیه همچنین اعلام نمود که اعضای مجاهدین خلق در اردوگاه”همیشه پذیرای دوستان، شخصیت ها و خبرنگاران از آلبانی و سایر کشورها، چه در محل فعلی و چه در محل قبلی، بوده اند. ولی آنان مراقب هستند و به حد کافی تجربه دارند که مأموران رژیم ایران را پذیرا نباشند”.

در حالیکه این سازمان قادر به جذب نیروی جدید نیست، اعضای جدید پا به سن می گذارند، و بسیاری از اعضا ممکن است فقط از ترس دنیای بیرون در داخل اردوگاه بمانند.

سرهنگ بازنشسته ایلی زیلا Ylli Zyla، مقام سابق اطلاعاتی و ضد تروریستی آلبانی می گوید: “آنان انسان های سرگشته ای هستند. به طور متوسط بالای ۵۰ سال سن دارند. آنان به تدریج یکی بعد از دیگری فوت می کنند. آنان دارای سوابق مورد استفاده حرفه ای نیستند. تمامی آنان مغزشویی شده اند”.

اغلب روزها، کادرها به نظر می رسد که در نبرد رسانه های اجتماعی مشغول هستند، تا سراب محبوبیتی که گروه واقعا فاقد آنست را نشان بدهند.

آنان ساعت های متمادی را در جنگ توئیتری علیه حامیان دولت تهران یا حتی مخالفان جمهوری اسلامی که همچنین مخالف مجاهدین خلق هستند صرف می کنند. حیرانی می گوید: “به ما گفته شده بود تا به حساب های افرادی که مخالف یا منتقد مجاهدین خلق هستند حمله کنیم. یا سخنان مریم رجوی را باز توئیت نماییم”.

همچنین به آنها گفته شده بود تا هویت های سیاسی ساختگی غیر از هواداران مجاهدین خلق اتخاذ نمایند. او به خاطر می آورد – اتهامی که توسط دیگر جداشدگان مورد تأیید قرار گرفت – که: “آنان به ما می گفتند که در حال حاضر محیط برای ما خوب نیست. آنان می گفتند که به خاطر تبلیغات علیه ما توسط رژیم، بهتر است تظاهر کنیم که ما سلطنت طلب، یا فقط فعالان دموکراسی در ایران هستیم.”

شاهین قبادی، یک سخنگوی مجاهدین خلق، در توئیتر خود اتهامات مربوطه که گروه یک کارخانه ترول Troll Factory (Troll Factory یا Troll Farm به معنی مؤسسه ای است که کارکنانش با حساب های متعدد ساختگی در فضای مجازی مدام و به میزان بسیار بالا نظرات موافق یا مخالف را در خصوص موضوعی ترویج می نمایند – مترجم) در آلبانی براه انداخته است را محکوم کرد و آنرا مضحک توصیف نمود و آنرا دیکته شده از جانب مقامات اطلاعاتی ایران به رسانه های بین المللی خواند. یک ویدئوی گروه اتاقی پر از کامپیوتر را نشان می دهد، که اعضا ویدئوهای اعتراضات در داخل ایران را جمع آوری می کنند.

زیلا Zyla در خصوص گروه به نوعی متخصص شده است. او می گوید که اگرچه این گروه فعلا تهدیدی برای امنیت ملی آلبانی به حساب نمی آید، ولی دارد به چالشی برای نظم عمومی کشور مبدل میشود. اعضایش مشاهده شده که به جداشدگان حمله می کنند، که در کافه های تیرانا می چرخند، و در جلسات هفتگی آموزشهای حرفه ای سازماندهی شده توسط ملل متحد شرکت می نمایند. یک جداشده گفت که او تابحال شش بار از زمانی که از گروه خارج شده است مورد تهدید قرار گرفته است.

زیلا به ایندیپندنت می گوید: “حتی پلیس اجازه ورود به اردوگاه آنان را ندارد. وزیر کشور تقریبا هیچ کنترلی بر روی کمپ ندارد. گشت های پلیس، بنا بر اطلاع من، اجازه ورود به مجموعه های مجاهدین خلق را ندارند. اردوگاه آنان به یک سنگر مرموز تبدیل شده است.

(پایان)

**