سراسیمه ظاهر شدن خانم عاطفه اقبال در مقابل دوربین

سراسیمه ظاهر شدن خانم عاطفه اقبال در مقابل دوربین

سراسیمه ظاهر شدن خانم عاطفه اقبال در مقابل دوربین !  

علی شیرزاد، اول ژوئن ۲۰۱۸:
لینک به منبع       

مصاحبه خانم عاطفه اقبال راگوش دادم که باخانم قزللو انجام داده بود لازم دیدم به چند نکته اشاره کنم دران مصاحبه گفته است کاری که انجام دادم (کمپین خروج ازلیبرتی رامیگوید) کاری حقوق بشری بود نه سیاسی که خودش معنی دارد اگرحقوق بشریست چراالان که رجوی جداشده هارا هرروززیرفشاراقتصادی قرارمیدهد توطئه میکند وانها راتهدید به مرگ وکشتارمیکند وامنیت راازانها سلب کرده صدایت درنمیاید مگرطرفدارحقوق بشرنیستی ایا حقوق بشرمرزوقوم ونژادورنگ میشناسد ؟ یاباید ازان دفاع وبرعلیه ان راافشا وبی ابرو کرد چرا حرفی نمیزنی

درجای دیگرگفته بیرون اوردن رحم زنها دردرون مجاهدین توسط زوج رجوی شاید مشگل پزشکی بوده است انهم تا انجایی که ما میدونیم صد نفرهستند وازفرانسه مثال اورده است باید پرسید این چه مشگل پزشکی بوده که بصورت اپیدمی درامده است ؟ درثانی اگرمشگل پزشکی بوده چرااین مشگل پیدا شده ؟ ورجوی برای این مشگل چرا انها رانزد دکترنبرده ؟ به اروپا نفرستاده ؟ وچرا همانموقع ازمجامع بین المللی درخواست کمک نکرده ؟ او که برای ورود یک کبریت انهمه علم شنگه بپا میکرد چرا برای سلامتی انسانها علم شنگه نکرده ودرخفا و پنهانی دستورخارج کردن رحم زنها راداده است ؟ خانم اقبال این عمل خود عملی ضد حقوق بشری وضد انسانی نیست ؟ درصورتی که خانم فرشته هدایتی گفت من هیچ مشگل پزشکی نداشتم باید سوال کرد چرا الان که یک شاهد عینی وعملی پیدا شده تو به صحنه امده ای ؟ قبلا رجوی همه راانکارومی گفت کارمزدوران وزارتی ست حالا خانم همتی یکی ازان زنان است که میتواند درهردادگاهی رجوی رابه محاکمه بکشاند خانم اقبال این یکی هم پزشکی بود ولی واقعیت اینه که دوسه نفردرجرگه همین خانم عاطفه اقبال بد جوری دریکماه اخیرویراژداده اند که فعلا کاری با انها ندارم ولی باید گفت بعد امدن بولتون وجولیانی وپمپئو وخروج امریکا ازبرجام وتبلیغات رجوی خانم عاطفه اقبال بد جوری ترسیده که اینطوری سراسیمه جلو دوربین رفته وحرف ازحقوق بشرزده وازسیاسی بودن کارش عقب نشینی نموده وبیرون اوردن رحم زنان را مشگل پزشکی عنوان کرده است درصورتی که ما میدانیم مشگل چیزدیگری بود فعلا بگذریم وبه خانم اقبال یاد اوری کنم که ما بهترازتو میدونیم داستان چیست ؟

علی شیرزاد ۲۰۱۸ / ۰۵ / ۳۱

تولدی دوباره

خدام گل محمدی (مستعار)، تیرانا، آلبانی، اول ژوئن ۲۰۱۸
لینک به منبع

سازمانی که مدعی آزادی مردم ایران بود امروز به نقطه ای رسیده است که بزرکترین سازمانی در تاریخ ایران هست که بطور سیستماتیک دیکتاتوری را تیوریزه می کند به نام آزادی ، آزادی را قربانی می کند سازمان فریبکاری بیش نیست وبه دروغ می گوید که می خواهد آزادی برای ایران به ارمغان ببرد کسی که واقعا آزادی خواه است نخست باید از خودش شروع کند مگه نمی گوید آزادی پس چرا از اعضاء خود انرا دریغ می کند مگه نمی گفت اعضاء گوهران بی بدیل هستند !!!   همه کسانی که از مناسباتی جدا می شونداحساس آزاد شدن دارند بدون تعارف همه می گویند آزاد شدیم کسانی که درمناسبات بودند از فرط فشار به انواع اقسام قرص پناه می آوردند الان بطور قابل توجهی آن قرص ها را کنار گذاشتند مگه آنکه در آن سازمان از نظر جسمی در موقعیت مناسبی نباشند ولی همه افراد که از آن سازمان آزاد شدند بصورت کاملا مشهود تو گویی دوباره شکوفته شدند به رهبران این سازمان باید گفت که شما مدعی بودید که مریم خانم جوهر بهاره هست پس هرکسی می اید بیرون چرا شکوفا می شوند . نمی شود آزادی برای مردم خوب باشد و به قول مسعود که مدعی است که دارد برای آزادی می جنگد اعضاء نباید ازنعمت آزادی برخوردار باشد کسی که این آزادی را دریغ می کند در حقیقت آزادی خواه نیست فریبکاری بیش نیست می خواهد دوباره مردم را فریب دهداگه درون سازمان گل و بلبل هست و دارای مناستات عالی هست و مسعود یک مدینه فاضله درست کرده است پس اعضاءچرا از این مناسبات فرار می کنندمگه اعضاء از آزادی بدشان می آید اگر در سازمان آزادی بود که آعضاء مگه بیکار بودند سابقه سال ها طولانی بودن در سازمان را همه را دور بریزند و بدون پا و دست بدون سلامتی جسمی و بدون همه نداشته ها از این سازمان گل و بلبل بگریزند ادما جدا می شوند تا از نو آغاز کند تا تولدی نو داشته باشند جدا شده ها می توانند بخشی از گذشته را جبران کنند که در ادامه مسیر زندگی جدی باشند و تلاش کنند و ناامید نشوند؟

خدام گل محمدی ۲۰۱۸/ ۰۵ /۳۱

شرایط زندگی در سازمان

سعید داوودی (مستعار)
لینک به منبع

با سلام خدمت همه خوانندگان عزیز

در این مقاله میخواستم اشاره کنم به سطح زندگی نفرات در آلبانی و در زندانی به نام اشرف ۳

واقعیت این است که نفرات مدت زمان زیادی را در عراق و در محاصره بودند و به قول سازمان در زندان به سر میبردند و وقتی وارد دنیای آزاد شدند نیاز داشتند که کمی آن شرایط را فراموش کنند و از دنیای جدید لذت ببرند اما دیری نپایید که شرایط را در آلبانی سخت تر از عراق کردند و همه چیز به قبل برگشت . تنها تفاوت در آلبانی این بود که تهدید جانی برای افراد وجود نداشت اما ما به ازای آن فشار طاقت فرسای تشکیلات روی نفرات خیلی بیشتر از فشار و استرس موشک باران بود .

خب مدت زیادی در عراق نفرات از مینیمم های یک زندگی معمول محروم بودند مثل لباس و عطر و … و این خیلی طبیعی است که وقتی وارد دنیای آزادی میشوی بایستی حداقل ها برایت فراهم شود اما بدا به حال واقعیت .

لباسهایی که سازمان پیدا میکرد و به فروشگاه می آورد درست لباسهایی بود که در عراق یافت میشد . عطرهایی که می آورد همان بود و خلاصه هیچ تغییری در سطح زندگی ایجاد نشد .

سازمان ماهیانه ۱۰۰۰ لک که معادل ۷٫۵ یورو میشد به نفرات میداد . کسی که خارج از سازمان زندگی میکند میداند که این ۷٫۵ یورو با یک سوپر مارکت رفتن و خرید چند کیک و پفک و آبمیوه و … تمام میشود و در نتیجه پولی نیست اما برای ما که درون تشکیلات بودیم، از همه چیز محروم این پول خیلی هم زیاد بود . در کمال تاسف ما همه منتظر بودیم که سر ماه بشود و بتوانیم این ۱۰۰۰ لک را بگیریم و چقدر سخت میگذشت روزهای انتظار برای این پول . با این پول نفرات هجوم میبردند به بازارهای دست دوم فروشی که معروف به بازار کولی هاست و یا اینکه وقتی میگرفتند سریع به سمت کوه میرفتند و با خرید حداقل ها تلاش میکردند که یک روز خوب داشته باشند و خا رج از فشار تشکیلات خوش بگذرانند .

واقعا چرا سازمان این کارها را با نفرات میکرد ؟

واقعیت این است که سازمان خوب میدانست که نفرات بعد از وارد شدن به دنیای جدید نیازهای جدیدی خواهند داشت و باید به آنها پاسخ بدهد . به همین دلیل از همان اول شرایط را کم کم برای نفرات سخت کرد تا نفرات توقعاتشان بالا نرود .

سازمان به هیچ عنوان مشکل مالی ندارد و موضوع اصلا پول نبود بلکه موضوع این بود که سازمان برای حفظ این تشیکلات نیاز دارد که شرایط را برای نفرات امنیتی و پلیسی کند و خرجی هم ندارد .

واقعیت اصلی چیست ؟

ما نفرات جدا شده که دشمن نفرات داخل تشکیلات نیستیم چون آنها نزدیک ترینها به ما هستند . ما تمام تلاشمان را برای خروج آنها از باتلاقی که در آن گرفتار شده اند میکنیم . آلبانی هم کشوری نیست که بشود در آن کسی را ترور کرد و دزدید .

الان هوا گرم شده وپوشش مردم آلبانی به طور خاص زنان بازتر شده است . بکسانی که در تشکیلات هستند اگر به بیرون تردد کنند مطمئنا با ما روبرو خواهند شد و هوای زندگی به سر آنها میزند . واقعیت این است که زندگی در خارج تشکیلات لذتهای خاص خودش را دارد همان چیزی که در تشکیلات یک هزارم از آنرا هم نمیشود احساس کرد . سازمان خوب میداند که اگر به نفرات اجازه بدهد که آزدانه به بیرون تردد کنند ، ریزشها و فرارها از آن زندان و از آن فرقه سر به فلک میکشد . به همین دلیل شروع میکند به دروغ پردازی و خبر سازی و شرایط را امنیتی میکند .

واقعیت بعدی این است که سازمان با قدرت مغز شویی که دارد نفرات را به لحاظ تفکر در عراق حفظ کرده و همه نفرات همه چیز را امنیتی و پلیسی نگاه میکنند و مشکل اینجاست .

بله سازمان مجاهدین در این شرایط به هر دروغی و ترفندی دست میزند که نگذارد نفراتش از زندان خودساخته خارج شوند .

اما ما سوگند خوردیم که هر جا و به هر طریقی که شده این نفرات را از چنگال این فرقه ملعون نجات بدهیم و نگذاریم عمر آنها به هدر برود

به امید آزادی همه اسیران در بند فرقه رجوی

سعید داوودی ۲۰۱۸/۰۵/۳۱

(پایان)

*