نقطه مختصات سازمان به اصطلاح مجاهدین

نقطه مختصات سازمان به اصطلاح مجاهدین

لینک به منبع

نقطه مختصات سازمان به اصطلاح مجاهدین

سازمانی که تحت عنوان سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۴۴ خورشیدی توسط بنیانگزاران تاسیس شده بود اکنون به برکت رهبری مسعود رجوی نه تنها قدمی به سمت اهداف این سازمان جلو نرفته است بلکه صد و هشتاد درجه عکس اهداف سازمان حرکت کرده و اکنون در نقطه فروپاشی کامل قرار دارد . برای روشن شدن بیشتر نقطه مختصات کنونی سازمان به اصطلاح مجاهدین نگاهی گذرا به فعالیتهای این سازمان می اندازیم تا مشخص شود که این سازمان فرقه گرا در چه نقطه مختصاتی قرار دارد .

۱) به لحاظ ایدئو لوژی یک گروه سکت و فرقه گرا هست که علی رغم ادعای مسلمان بودن هیچ اعتقادی به دین ندارد  و دارای یک ایدئولوژی من در آوردی که از ذهن بیمار رجوی نشات گرفته است می باشد که بر اساس این ایدئولوژی کانون گرم خانواده و عشق و علاقه به میهن و مردم  نه تنها معنی ندارد بلکه بر اساس این ایدئولوژی خانواده دشمن هست و عشق و عواطف باید در درون نیروها کشته شود و نیروها باید زن و فرزند و شوهر و خانواده را طلاق داده و فقط به کشته شدن در راه اهداف رهبری فکر کنند . و در این ایدئولوژی انتقاد از سازمان جرم بزرگ هست و نیروهای سازمان حق آگاهی داشتن و سئوال کردن از تشکیلات را ندارند و بایستی بدون چون و چرا و گوسفند وار از رهبری سازمان و اهداف شومش تبعیت کنند و حق جدایی از این سازمان قرون وسطایی ندارند . و برای  جاری کردن این ایدئولوژی من در آوردی رجوی سعی می کرد زیر سایه چتر دیکتاتوری صدام  و با اهرم انقلاب کذایی مریم پیش برود و نیروها را وادار به تمکین کند . ولی اکنون دیگر این اهرم سرکوب تحت عنوان انقلاب کذایی مریم آن کارایی لازم را ندارد و عملا ادامه این ایدئولوژی تقریبا ناممکن گشته و به بن بست رسیده است . و از طرف دیگر مضاف بر این صاحب عله این ایدئولوژی یعنی شخص رجوی سرنوشتی نامعلوم دارد و بر اساس اخباری که رسیده احتمال زیاد مرده است هر چند اگر هم زنده باشد مرده محسوب می گردد چون هیچ حضور فیزیکی ندارد.

۲) به لحاظ تشکیلاتی سازمان به دلیل تحلیل های آبکی و اصرار بر استراتژی شکست خورده مبارزه مسلحانه در بد ترین وضعیت قرار گرفته و جریان مسئله داری و ریزش نیرویی به اوج رسیده و مریم رجوی سرکرده فعلی سازمان علی رغم همه تلاشهایش نتوانسته تاکنون موفق به کند کردن روند و موج رو به افزایش  ریزش نیرویی بشود و این آخرین سنگر تشکیلات در کمپ تیرانا را حفظ کند و خلاصه اینکه  نیروهای سازمان فرقه گرای رجوی بخاطر از دست دادن عراق و قلعه استراتژیکی اشرف و سلاح و فقدان رجوی به عنوان رهبری بالای سر تشکیلات ؛ دیگر هیچ انگیزه ای برای ماندن در تشکیلات و ادامه فعالیت در این سازمان را ندارند .

۳) به لحاظ سیاسی هم این سازمان مثل یک حزب باد هست که همواره سعی کرده خود را آویزان قدرت های خارجی کند و از خودش هیچ گونه استقلال سیاسی ندارد و همواره سعی دارد  انگل وار در شکافها به حیات خوار و خفیف و خائنانه اش ادامه دهد . لذا  بر همین اساس مشاهده می کنید که یک زمان در شکاف جنگ ایران و عراق زندگی می کرد و اکنون هم سعی می کند در شکافهایی مثل تنش بین عربستان و ایران و یا ترامپ و ایران خودش را قایم کرده و ادامه حیات دهد که همین امر باعث شده است که این سازمان نه تنها در معادلات ایران و منطقه عددی به حساب نیاید بلکه مثل یک اسب بازنده است که سرمایه گذاری روی آن برای قدرت های خارجی هیچ سودی ندارد و این سازمان کارت سوخته ای بیش نیست و خود سران سازمان هم اخیرا بهتر از هر کس دیگری فهمید ه اند که از استراتژی شکاف زی بودن نه تنها آبی برای شان گرم نمی شود بلکه بیش از پیش نزد مردم ایران منفور شده اند .

۴) به لحاظ نظامی هم که یک زمانی به برکت نوکری برای صدام موفق شده بودند تسلیح شده و یک ارتش کوچکی تحت عنوان ارتش آزادیبخش تاسیس کنند و بر علیه مردم ایران در کنار صدام به کشتار سربازان و فرزندان ایران زمین مشغول شوند . اکنون از این ارتش به اصطلاح آزادیبخش چیزی جز مشتی نیروی سالخورده و بیمار باقی نمانده است که دیگر نه سلاح دارد و نه پایگاه و نه حتی لباس فرم نظامی دارد و بجای جوار خاک میهن یعنی عراق در کمپ آپارتمانی تیرانا مستقر شده اند که فرسنگها با مرزهای ایران فاصله دارد و تا کنون  تمام تلاش سران فرقه هم برای جایگزین کردن کمپ تیرانا بجای اشرف بی فایده بوده است .

۵) به لحاظ اجتماعی هم سزامان فرقه گرا و تروریستی رجوی بخاط خیانت ها و جنایاتش علیه مردم ایران و سیاست شکاف زی داشتنش و همسویی کامل و تمام عیارش با دشمنان مردم ایران و فعالیت بر ضد منافع ملی مردم ایران نه تنها در بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور جایی و همچنین نه تنها در بین مردم ایران از هیچ پایگاه اجتماعی برخوردارد نیست بلکه بشدت مورد تنفر اقشار مختلف مردم ایران قرار دارد و روز به روز بخاطر دنباله روی از سیاست های اسراییل و ترامپ و عربستان سعودی علیه منافع ملی مردم ایران بیشتر مورد تنفر و انزجار شدید مردم ایران قرار می گیرد .

حال با این اوصاف مشاهده می فرمایید که این سازمان فرقه گرا در چه نقطه مختصاتی قرار دارد و چگونه به برکت رهبر مفقودش به نقطه فروپاشی کامل رسیده است . و درست  به همین دلیل است که مریم رجوی این روزها تمام تلاشش را معطوف کرده است هر طوری شده این تشکیلات وارفته و زوار در رفته را چند صباحی بیشتر سر پا نگه دارد و از ریزش نیروهای وارفنه و روحیه باخته و مسئله دار جلوگیری کند . اما گذشته ثابت کرده است نه تنها این تلاشهای مذبوحانه مثمر ثمر نخواهد بود بلکه بر عکس موجب تسریع در فروپاشی تمام عیار و کامل این تشکیلات قرون وسطایی و خشونت گرا می گردد.

*