آیا فریاد رسی هست؟

آیا فریاد رسی هست؟

آیا فریاد رسی هست؟

طلب استمداد از خانواده ها و جداشدگان در هر کجای دنیا که هستند.

حسین نجات (مستعار)
لینک به منبع

همانطور که حتما در جریان قرار گرفته اید فرقه رجوی به تمامی جداشدگان اعلام کرده بود که حداکثر تا پایان سال مسیحی مستمری پناهندگی آنان را پرداخت خواهد کرد و بعد از آن دیگر پولی به کسی نمی دهد. این درحالیست که تمامی این افراد تمامی سالهای عمر مفید خود را به صورت شبانه روزی صرف این فرقه جهنمی کرده اند.

در این میان شرح حال فردی که وی را الف. میم. معرفی میکنم بسیار قابل توجه و البته دردناک است. او تقریبا تمامی عمر مفید زندگی خود را به صورت ۲۴ ساعته و ۷ روز هفته در فرقه منحوس رجوی صرف کرده و در همین فرقه جهنمی پایش روی مین رفته است. در درون فرقه بدلیل عدم رسیدگی پایش به شدت عفونت کرد و همیشه در رنج و عذاب بود. وی پس از جدا شدن از فرقه توانست عمل جراحی روی پایش انجام دهد که پس از پیگیرهای فراوان از کمیساریا در آلبانی RAMSA این عمل انجام شد. اما عمل ناموفق بود یعنی پس از مدتی باز شروع به عفونت کرد که نیاز به عمل مجدد داشت. بعد از عدم رسیدگی و تأخیر از جانب رمسا بالاخره پس از مدتی دوباره این عمل انجام شد.

لازم به ذکر است که در هر دو بار پس از یک یا دو روز که از عمل گذشته بود او را بدون بهبودی کامل مرخص و به حال خود رها کردند و اینبار او که حدود سه ماه عملا مدام روی تخت بود دچار مشکل جدیدی شد. بدلیل عدم رسیدگی و عدم پیگیری از طرف رمسا یا همان کمیساریا در آلبانی که قرار است مشکلات پناهندگان را دنبال کند و با دادن جوابهای از سر باز کنی و اینکه مشکلی نیست نهایتا وی بشدت رو به ضعف رفت و تقریبا جز پوست و استخوان چیزی از وی باقی نماند.

مشکل الف. میم. در همان زمان از طرف دوستان وی به مسئولین فرقه رجوی هم گفته شد و در خواست کمک گردید اما فرقه با اعلام اینکه “مگر اینجا سازمان خیریه است”، کسی را که همه عمر خود را صرف این فرقه و رهبر ملعون گور به گور شده آن کرده بود رها کرد و هیچگاه به این موضوع جواب نداد. کسی ساعت به ساعت همه عمر خود را به رجوی ملعون ببخشد و اما حالا اینطور بی پناه و تنها رها شود.

در همین مدت بارها توسط دوستان وی به رمسا مراجعه شد اما دریغ از یک پاسخ درست و بردن او به دکتر؛ تا اینکه توسط یکی دیگر از نجات یافتگان از فرقه جهنمی رجوی که شخصا و بدلیل انسانیت خودش شروع به دنبال کردن موضوع  بیماری او نمود اما پس از درگیریهای مختلف با کمیساریا که قاعدتا در آلبانی برای کمک به پناهندگان تاسیس شده است به نتیجه ای نرسید. ظاهرا این ارگان صرفا جهت پر کردن جیب مسئولین آن تشکیل شده است. این انسان شریف و آزاده که مایل نیست نامش برده شود دست آخر اعلام نمود که با پول خودش خواهان بردن الف. میم. به بیمارستان است و او اینکار را انجام داد.

ناگفته نماند که الف. میم. چند روز قبلش به بیمارستان برده شده بود و قرار بود تا MRI شود اما رمسا از انجام اینکار با آوردن بهانه های مختلف سر باز زد تا اینکه توسط این فرد نیکوکار الف. میم. به بیمارستان برده شد و مشخص شد که استخوانهای وی از داخل عفونی شده و البته طی این مدت هم دردهای وحشتناکی داشت. او الان در بیمارستان بستری است.

این عاقبت کسانی است که عمر خود را به پای مسعود و مریم رجوی ریختند تا آنها با آمریکایی ها بعد از عمری شعارهای ضد امپریالیستی مهمانی و جشن بگیرند و به ریش ما بخندند. همدستی کثیف بین این فرقه و کمیساریا و وزارت کشور آلبانی در راستای از بین بردن افراد جدا شده است و این موضوع هر روز و هرلحظه ممکن است برای عزیزان هر کس اتفاق بیافتد.

آیا نجات یافتگان از فرقه رجوی و همچنین آنان که هنوز اسیر و گرفتارند فریاد رسی دارند؟ خانواده ها و فعالان در هر کجا که هستند آیا بدنبال گرفتن پاسخ از کمیساریا و از سفارت های آلبانی در کشور خود هستند؟ چرا دولت آلبانی اجازه مسافرت به خانواده ها برای دیدن فرزندانشان را نمیدهد؟ چرا کمیساریا کاری برای کمک به جداشدگان نمی کند؟ چرا دولت آلبانی در همدستی با این فرقه دارد این بلاها را بر سرعزیزان شما میاورد؟ آیا پول همه چیز است که براحتی همه این افراد خریده شده اند؟

قطع کردن پول افراد جداشده را نیز بخشی دیگر از این داستان و دسیسه توسط این فرقه جهنمی باید دید که در همدستی کامل با دولت آلبانی و کمیساریا در دست اجراست. افرادیکه نه اجازه کار دارند و نه دیگر سن و سال آنها این امکان را به آنها میدهد و دیگر اینکه همه عمر خود را صرف این فرقه کثیف کرده اند اما مریم رجوی روزانه با برگزاری میتنگهای پر هزینه مختلف با افراد دولت و دادن پولهای کلان به آنها قیمت را از جیب فرزندان این خاک و بوم میدهد.

هشیار باشید و آگاه که خطر در کمین عزیزانتان است و باید بخود بیایید و از هیچ کاری کوتاهی نکنید. باید به سازمان ملل متحد در ایران و کمیساریا فشار بیاورید. کمترین کار دادن اجازه مسافرت و دیدن فرزندانتان است.

آیا خانواده ها نمی توانند یک آکسیون اعتراضی در مقابل دفتر ملل متحد در تهران برگزار کنند و صدای خود را به گوش مقامات مربوطه برسانند و به آنها بگویند که دستگاه آنان در آلبانی چقدر فاسد است؟ آیا ایرانیان در کشورهای مختلف نمی توانند در مقابل سفارت های آلبانی در کشورهای خود تجمع کنند و نسبت به وضعیت جداشدگان اعتراض نمایند؟ آیا فعالان حقوق بشر و خانواده ها و جداشدگان در سراسر دنیا نمی توانند ارگان های بین المللی نظیر صلیب سرخ و عفو بین الملل و دیدبان حقوق بشر را بسیج کنند تا بازرس به آلبانی اعزام نمایند و از وضعیت اعضای درون تشکیلات و همچنین جداشدگان گزارش تهیه نمایند؟

نگذارید جداشدگان در آلبانی احساس کنند که در این مقاومت و پایداری در برابر فرقه جهنمی رجوی تنها هستند. شما را به خدا، آیا فریاد رسی هست؟

حسین نجات از جانب پناهندگان بی پناه در آلبانی

شارلاتان بازی مریم رجوی

مجید آتش افروز (مستعار)
لینک به منبع

با سلام به خانواده های عزیز

میگن وقتی فشار بالا میره و سمبه پر زوره طرف مقابل جا خالی میکنه و عقب میکشه. همینه درست مثل مریم رجوی. دید فشار آدمهای بیرونی زیاد شد سر موضوع مستمری ها سریع عقب نشست و با شالاتان بازی همیشگی وارد شد و گفت ما به تمام التزاماتمان سر قراری که با دولت آلبانی و با کمیساریا داشتیم پای بندیم، که این یک عقب نشینی تاکتیکی است که بازم میخواد به شیوه دیگری سایه خودش رو روی سر نفرات جدا شده نگه داره که باید بگم که آبی که روی زمین بریزه دیگه نمیتونی جمع بکنی.

خودت با دست خودت کاری کردی که سود آن را همه بردند بجز خود تو و اون مرده بیروح که باید همین روزها خبر مرگ اون رو هم رسما منتشر کنی و این ما هستیم که آب پاکی آخر را روی دست اون و فرقه پوسیده اش میریزیم.

دیگر دروغ و دغل تمام شد و همه تو رو خوب شناختن که چه خط کاری داری و حتی میخواستی بازم همین طومار نفرات را به سود خودت دست کاری بکنی ولی نشد.

باید به اونهایی هم که طرف بیخیالی رو گرفتن و بازم چشمشون به دست توست گفت که نه دیگر تمام شد. بروید پی کارتان. شما این دور باختید و دیگر حق خوری نمیتوانید بکنید. دیگر جاپلوسی و جاسوسی جواب ندارد و شما هم همون زالوهای خونخواری هستید که آن مرده گفته بود. باید به همه کارهایتان اعتراف کنید و بگویید نفراتی که پایداری کردن و خودشان و دیگران را نفروختن برنده شدن و بگویید که باختید. این است داستان مقاومت نجات یافتگان.

اعتراف به کارهایتان سخت است چون واقعیت بیرون از شما است و شما درست مثل همان نشستهای دروغینتان در سازمان باز هم کاری میکنید که خودتان خودتان را افشا میکنید و دست شما برای همه رو شده است.

شاید برخی را بخرید ولی همه میدانند که با خوردن پول دیگران و سر کیسه کردن نفرات بیرون پول را به جیب اربابان بزرگتان آقایان آمریکایی میریزید. وقتی که شما از آمدن چند آمریکای سوء استفاده میکنید و همه با خبر میشن فکر میکنید فقط شما هستید که فهمید که اشتباه کردید. همه فهمیدند که چه خبطی کردید.

مریم تو شارلاتان ترین آدم روی این کره خاکی هستی، ولی با همه زرنگی نتوانستی حریف چند پناهنده بی پناه بشوی. فعلا منتظر بدتر از این باش.

آلبانی – تیرانا
جدا شده از مجاهدین خلق
مجید اتش افروز

بن بست مریم

زینال شهیدی (مستعار)
لینک به منبع

بن بست مریم

بعد از اظهارات مقامات و سیاسیون بغایت عقب مانده مجاهدین خلق بر سر اینکه دیگر به نجات یافتگان مستمری پرداخت نخواهند کرد، تصورشان بر این بود که نفرات از این ترفند و تهدید فرقه ترسیده و لذا یا بار و بندیل خود را جمع کرده و فرار را بر قرار ترجیح می دهند و از این کشور کوچ کرده و مثل برخی فریب این فرقه را خورده و در کشورهای همجوارمثل بوسنی و یونان و مقدونیه و صربستان در کمپ ها بلا تکلیف می مانند، یا اینکه به التماس می افتند و تحت امر مطلق فرقه برای سرپناه و لقمه ای نان قرار می گیرند.

ولی اینبار در تصور سیاسیون کودن مجاهدین خلق و شخص مریم رجوی یک اشتباه محاسبه جدی وجود داشت و آن اینکه رهاشدگان متحد شوند و مقاومت نمایند و سیلی محکمی به بناگوش مریم رجوی بزنند.

دیگر کار مریم رجوی تمام شده است. نفرات به آگاهی رسیده و به توان خود ایمان آورده اند و ترس خود را کنار گذاشته و پا به میدان مبارزه برای احقاق حقوق حقه خود نهاده اند.

یکی از این  نفرات خود من هستم که دیگر به این فهم و این یقین رسیده ام که باید جلوی تهاجم ایستاد و دفاع کرد و البته بهترین دفاع تهاجم متقابل است. این کار جواب داد و پیروزی را به عینه مشاهده کردیم.

حتی اگر مریم رجوی بخواهد مستمری را مثل سابق بدهد و عملا هم عقب نشینی کرده است، نجات یافتگان از خواست خود مبنی بر اینکه مستمری در موعد مقرر به حسابشان ریخته شود کوتاه نمی آیند.

دیگر شرایط قبلی که مستمری را به صورت حضوری و نقد آنهم با تأخیر و کم و کاست می دادند سپری شده است. دیگر اینکه فرد مجبور باشد برای دریافت مستمری چاپلوسی و بعضا جاسوسی کند یا اینکه صد بار از مریم رجوی تشکر نماید و تعهد آدم فروشی بدهد تکرار نخواهد شد.

دیگر رها شدگان باج به شغال نخواهند داد. مریم رجوی و فرقه اش در این موضوع باید واپس بتمرگند و نجات یافتگان مثل همه پناهندگان در تمامی دنیا خود مستقیما با کمساریا طرف حساب باشند. مستمری پناهندگی کسی که دیگر هیچ ربطی به فرقه ندارد چه ارتباطی با مریم رجوی پیدا میکند؟

این برای همه ما واضح و مبرهن است که قطع مستمری دقیقا به خاطر وحشت از فروپاشی تشکیلات است. این از ترس و ضعف فرقه است که نسنجیده دست به چنین ترفندهای بچه ترسانی می زند.

تشکیلات فرقه رجوی به آخر خط رسیده است و دارد نفسهای آخر را می کشد و مریم رجوی که در بن بست مرگباری قرار دارد میداند که اگر کمیساریا مستمری نفرات را بدهد ریزش نیرو ناگهان چند برابر خواهد شد. آخر این چه تشکیلاتی است که حتی هراس دارد که مستمری پناهندگی جداشده اش را ملل متحد بدهد؟

مریم رجوی خودش هم به این نتیجه رسیده است که سیاستش از اول بچه گانه بوده و اینکه تصور این تهاجم متحد و مستمر را از طرف نفرات و وکلا و مقامات سیاسی نداشته است.

بعضی مواقع خنده ام می گیرد که مریم رجوی که این همه ادعا دارد چرا ترس از چند جداشده بی پناه تمام وجودش را فرا گرفته است؟ او که ساده ترین مسائل داخلی اش را نمی تواند حل نماید چگونه می خواهد رژیم ایران را سرنگون کند؟

مریم رجوی هم بهتر است مانند شوهر گور به گور شده خود ناپدید شود. زیرا که دیگر چیزی به اسم سازمان مجاهدین خلق باقی نمانده است. او بهتر است به تأسی از شوهرش در یک گوشه ای مخفی شود و قدری به کارهایی که این مدت انجام داده و بلاهایی که بر سر اعضا آورده و فشارهایی که بر انسان های بی گناه وارد کرده فکر کند تا بالاخره عمرش مثل آن ملعون به آخر برسد.

یکی از نفرات جدا شده از فرقه رجوی در تیرانا – آلبانی – زینال شهیدی

(تصویر ارسالی از ایران)

*