آیا مریم رجوی توان رهبری سازمان مجاهدین خلق را دارد؟

آیا مریم رجوی توان رهبری سازمان مجاهدین خلق را دارد؟

قسمت ششم، آیا مریم رجوی توان رهبری سازمان مجاهدین را دارد؟


مصاحبه سایت ایران قلم با محمد حسین سبحانی   ـ بررسی  خروج کامل نیروهای سازمان مجاهدین بعد از سه دهه از عراق و ورود به آلبانی

هنوز زخم های خشونت و مبارزه مسلحانه التییام  نیافته است

چرا مجاهدین خلق به این نقطه رسیده اند؟

06.12.2016 ـ ایران قلم

لینک به قسمت اول : هنوز زخم های خشونت و مبارزه مسلحانه التیام نیافته است

قسمت دوم : سازمان مجاهدین در ” مرداب ” یک گام به جلو حرکت کرده است

لینک به قسمت سوم : مجاهدین ظرف بی بدیل جغرافیای عراق را جهت استمرار استراتژی خشونت  برای همیشه از دست دادند

قسمت چهارم : مسعود رجوی در کمای مغزی است

قسمت پنجم :  مریم عضدانلو از اینکه مسعود رجوی در کمای مغزی باشد، خشنود است

ایران قلم :  شما در صحبت هایتان گفتید که قدرت های خارجی که مسعود رجوی خود و استراتژی اش را به آنها  آویزان می کرده و متکی به آنها بوده است اکنون ساربان دیگری را برای فرقه رجوی برگزیده اند؟ آیا من منظور شما را درست متوجه شدم؟ اگر چنین باشد مریم رجوی توان رهبری سازمان مجاهدین خلق را دارد؟

محمد حسین سبحانی:  من فکر می کنم  بیگانگانی که رجوی استراتژی خود را با اتکا به آنها همیشه ترسیم می کرده است در حال حاضر تشخیص می دهند که مسعود رجوی در کمای مغزی قرار گیرد و با مریم عضدانلو  از  فرقه مجاهدین به عنوان یک ابزار برای پیشبرد اهداف موقت و تاکتیکی خودشان استفاده کنند. ارباب های آنها به غلط تصور می کنند بدنامی که مسعود رجوی نزد مردم ایران  و روشنفکران و اپوزیسیون دارد، مریم عضدانلو کمتر دارد. اما در مورد پرسش دیگر شما مبنی  بر اینکه آیامریم رجوی توان رهبری سازمان مجاهدین خلق  یا به تعبیر من فرقه چرخانی را دارد؟

البته روشن است که مریم عضدانلو در مقایسه با مسعود رجوی اساسا توان رهبری سازمان مجاهدین را ندارد. به نظر من  مسعود رجوی به لحاظ تسلط بر  روش های کنترل نیرو  ، توانمندی در مغزشویی و سازماندهی تشکیلات، شارلاتانیزم سیاسی و تدوین و تکوین یک فرقه مذهبی  در میان سیاستمداران معاصر ایران ، چه در میان حاکیمت و چه در اپوزیسیون، لنگه ندارد و شاید بتوان گفت با فاصله از همه جلو تر است. بنابراین توان مریم رجوی اساسا قابل مقایسه با مسعود رجوی در   رهبری سازمان مجاهدین نیست، اما  اگر از این مقایسه صرفنظر کنیم ،  و  مسعود رجوی را از این معادله خارج کنیم ، من فکر می کنم مریم رجوی توان رهبری سازمان مجاهدین خلق را دارد. اگر اجازه بدهید ما این بحث را در دو وضعیت مورد بررسی قرار دهیم تا من بتوانم منظورم را بهتر بیان کنم.

وضعیت اول: کماکان کمای مغزی بودن مسعود رجوی رسما از سوی مریم رجوی و سازمان مجاهدین اعلام نشود و همچنان سرنوشت مسعود رجوی برای اعضای تشکیلات در ابهام نگاه داشته شود.

وضعیت دوم : از طریق سازمان مجاهدین   مرگ مسعود رجوی و پایان کمای مغزی بودن وی رسما اعلام شود و یا  قدرت های خارجی مسلط بر فرقه مجاهدین با نشانه های قوی و مستند مانند فیلم و تصویر مرگ مسعود رجوی را اعلام کنند.

ابتدا پرسش شما و توان یا عدم توان مریم رجوی را در رهبری سازمان مجاهدین را در وضعیت اول مورد بررسی قرار دهیم. من فکر می کنم  تا زمانیکه مرگ مسعود رجوی رسما از سوی سازمان مجاهدین و مریم رجوی رسما اعلام نشده است و بود یا نبود مسعو رجوی برای اعضای تشکیلات همچنان در حالت ابهام نگاه داشته  می شود، قطعی است که مریم رجوی می تواند و توان رهبری فرقه مجاهدین را دارد، زیرا سایه حضور مسعود رجوی در تشکیلات، اگر چه در “کمای مغزی ” باشد، اگر چه اعضای سازمان در این ابهام باشند که آیا او زنده است یا مرده ، کماکان برای بخش زیادی از اعضای سازمان موجب انگیزش و مانع سرپیچی تشکیلاتی و تمرد اعضا  در سازمان مجاهدین خلق می شود و اتفاقا به همین دلیل هم هست که سازمان مجاهدین و مریم عضدانلو از سرنوشت مسعود رجوی و در ” کمای مغزی بودن : وی سخنی نمی گوید تا کماکان از این کارکرد جوشش و انگیزه فرقه گرایانه استفاده کند.از سوی دیگر  مریم رجوی نیز بعد از بیش از سی سال دست آموزی و شاگردی نزد دجالی به نام مسعود رجوی توانمندی های لازم را برای این  نقش و موقعیت فرا گرفته است. همه افرادی که تجربه حضور در تشکیلات سازمان مجاهدین را دارند، دیده اند که مریم رجوی دستیار اول و  آخر و شریک جرم اصلی مسعود رجوی در سرکوب و کنترل نیرو و اعمال روش های مغز شویی بوده است . به لحاظ سیاسی نیز مریم عضدانلو با گمارده شدن  در شورای دست ساز مسعود رجوی تحت عنوان باصطلاح ” رئیس جمهور برگزیده مقاومت ” تجربه و اعتماد به نفس لازم را پیدا کرده است. بویژه در چند سال گذشته در فرانسه ، در عدم حضور فیزیکی مسعود رجوی ، توانسته است از یک سو برای مزدوری  قدرت های خارجی و  نمایندگان آنها و  از سوی دیگر یا بکارگیری مزدور خارجی تحت عنوان لابی به موفقیت هایی دست پیدا کند و حمایت ارباب های منطقه ای و بین المللی نیز در این امر به او کمک می کند. اینکه در بین لابی های فرقه رجوی ادم های جنگ طلب و خوفروخته ای مانند  جولیانی، گینگریچ ،بولتون و … حضور دارند و همین افراد با دونالد ترامپ هم ارتباط نزدیکی دارند، خود از یک سو نشان سر سپردگی برای بیگانه و وحشی ترین نمایندگان کارخانه های اسلحه سازی و غارتگر است و از سوی دیگر نیز نشان می دهد در این مسیر خیانت بار فرقه رجوی موفقیت هایی داشته است . به نظر من بیان ، فهم و پذیرش این واقعیت ها موجب می شود، کسانی که درد و زخم فرقه مجاهدین را بر جسم و روح خود دارند، جدی تر شوند و با اراده ای مصمم تر  فرقه مجاهدین را به نقد بکشند. روشن است که اگر از  موفقیت های فرقه مجاهدین صحبت می شود، مفهوم و معنی آن  گام برداشتن بیشتر این فرقه در ” مرداب ” است ، چرا که اساسا فرقه مجاهدین از جامعه و مردم ایران گریزان است و هیچ امیدی به آنها ندارد و به همین دلیل نمی تواند بدون ارباب به حیات تشکیلاتی خود ادامه بدهد و اساسا داستان مجاهدین خلق برای سرنگونی حکومت ایران در همان سال 1360 آغاز نشده ، پایان یافت چرا که با خشونت و ترور امکان تغییرات سیاسی اجتماعی وجود ندارد. آنچه که موجب می شود سازمان مجاهدین برای من و  افرادی مثل من اهمیت پیدا بکند، تنها از این زاویه است که باقی اسیران به زنجیر کشیده شده ذهنی از این فرقه رهایی پیدا کنند. شما فکر می کنید در درون تشکیلات مریم رجوی عکس های خودش با این لابی ها و سپس فیلم و عکس این آدم ها با دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا نشان نمی دهد تا با این روش نیروی منتقد درون تشکیلات را سرکوب کند ؟ ملاحظه می کنید که آنچنان مغزشویی در فرقه مجاهدین شدید ، دقیق و عمیق است که فردی که روزگاری برای مبارزه با امپریالیزم، برقراری جامعه بی طبقه توحیدی ، آزادی و برابری فعالیت حرفه ای با تشکیلات مجاهدین را آغاز کرده بود، حال باید با دیدن عکس مریم رجوی با جولیانی و  رسواترین شخصیت های حامی جنگ، خشونت و تروریسم  سر شوق و ذوق باصطلاح مبارزه بیاید و مریم رجوی نیز آن را نشانه توانمندی و موفقیت خود و فرقه مجاهدین تلقی کند .

اما در ادامه بحث مان پارامتر دیگری که در هدایت فرقه مجاهدین مریم رجوی را یاری می رساند، همانطور که در قسمت های گذشته این مصاحبه ها صحبت کردیم این است که رهبری فرقه مجاهدین آگاهانه  کمیت و کیفیت فشار های تشکیلاتی را بعد از خروج کامل نیروهای سازمان از عراق و ورورد به آلبانی و اروپا کاهش داده است . همه این فاکتور ها به کمک مریم رجوی می اید و به همین دلیل می توان گفت مریم رجوی می تواند در شرایط کنونی فرقه مجاهدین را بچرخاند و من فکر می کنم این باور نادرستی است که فکر کنیم فرقه مجاهدین به دلیل خروج از عراق دیگر نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.

اما اگر پرسش شما را در وضعیت دوم  که در بالا اشاره کردم، مورد بررسی قرار دهیم چه خواهد شد ؟ ویژگی و شاخص وضعیت دوم، برعکس وضعیت اول  این است که اعضای سازمان مجاهدین  برایشان قطعی می شود که مسعود رجوی دیگر مرده است. در این شرایط آیا کماکان مریم رجوی می تواند با اعلام مرگ رسمی مسعود رجوی از جانب سازمان مجاهدین و یا قدرت های خارجی با نشانه ها  مستندات قوی رهبری سازمان مجاهدین را بدون مسعود رجوی ادامه بدهد؟

ادامه دارد