نامه سرگشاده خانواده ایرانپور به وزارت خارجه استرالیا

فریاد آزادی، 08.09.2016

وزارت خارجه‌ی کشور استرالیا

با سلام و عرض ادب

ما اعضای خانواده‌ی ایران‌پور، خانواده‌ای معمولی از طبقه‌ی متوسط شهری و ساکن شهر شیراز در کشور ایران هستیم.

به اطلاع شما می‌رسانیم که دو تن از برادران ما به نام‌های احمدرضا و محمدرضا ایران‌پور در واپسین روزهای سال 2002 میلادی کشورمان ایران را ترک کردند و به ترکیه رفتند. آنها قصد داشتند به یکی از کشورهای اروپایی مهاجرت کنند تا آینده‌ای روشن برای خود بسازند. متاسفانه آنها در ترکیه در دام قاچاقچیان انسان که به وسیله‌ی سازمان مجاهدین خلق ایران (MKO) اجیر شده‌بودند افتادند. قاچاقچیان انسان با دادن وعده‌ی دروغین مبنی بر اخذ اقامت کشور آلمان، آنها را فریب داده و به‌جای آلمان آنها به عراق برده و مانند برده به (MKO) فروختند. ما تا مدتی از سرنوشت ایشان بی‌اطلاع بودیم و بالاخره به‌وسیله‌ی افرادی که در سال 2003 از کمپ اشرف واقع در عراق گریخته بودند فهمیدیم که فرزندانمان به چه سرنوشتی دچار شده‌اند. از آن تاریخ تاکنون ده مرتبه به کشور عراق برای ملاقات با فرزندان اسیر و گرفتارمان سفر کردیم اما این سازمان تروریست و خشونت‌طلب اجازه نداد ما با عزیزانمان ملاقات کنیم. این سازمان تروریستی به‌تدریج به یک فرقه تبدیل شده‌است و ارتباط کلیه‌ی افراد گرفتار و از جمله هر دو برادرمان احمدرضا و محمدرضا ایران‌پور را مانند بردگان با دنیا قطع و آنها را از دسترسی به هرگونه اطلاعات در باره‌ی وضعیت جهان و کشور و خانواده‌اشان محروم ساخته‌است و با استفاده از تکنیک‌های مغزشویی و کنترل ذهن سعی در به اسارت در آوردن آنها به طور فکری، ذهنی و فیزیکی نموده‌است. افراد گرفتار در این فرقه از تمام وسایل ارتباط جمعی نظیر تلفن، موبایل، اینترنت، روزنامه و مجلات و نیز تلوزیون و شبکه‌های ماهواره‌ی محروم هستند. این فرقه‌ی تروریست و خشونت طلب به این طریق افراد را به‌تدریج به موجودات بی‌اراده و از خودبیگانه تبدیل می‌کند و تصور می‌کند برای همیشه می‌توانند آنها را در چنگال خود نگه دارد. از این رو در تمام ده سفر ما به عراق از بیم اینکه فرزندانمان تنها با ساعتی ملاقات با اعضای خانواده بر ترس‌های خود غلبه کنند و احساسات و عواطف انسانی در آنها احیا گردد، اجازه‌ نداد که ما با ایشان ملاقات کنیم. خانواده‌های بسیاری در ایران هستند که سرنوشتشات شبیه ماست و فرزندانشان به روش‌های مختلف توسط این فرقه ربوده شده است.

باید یادآوری کنیم که این فرقه در دهه شصت شمسی در ایران و به‌خاطر نزاع بر سر قدرت، اقدامات تروریستی متعددی را در کشور ما انجام داد و ده‌ها هزار نفر را به کام مرگ فرستاد. ما در شهرمان شیراز از نزدیک شاهد ترور و خشونت این فرقه بوده‌ایم، فردی در محله‌ی ما زندگی و کار می‌کرد که مغازه‌ی تابلوسازی داشت و هیچ سمتِ دولتی هم نداشت و تنها به‌خاطر ظاهرش که مذهبی بود کشته شد و یا ما در شیراز شاهد به آتش کشیده شدن یک اتوبوس حمل و نقل عمومی به وسیله‌ی این فرقه بودیم و عده‌ای زن و مرد و کودک بی‌گناه در آن زنده زنده سوختند. پدر دوست ما که او هم مغازه‌ داشت و کاسب بود و تنها به‌خاطر اینکه مسلمان و مذهبی بود به وسیله‌ی این فرقه کشته شد. اگر بخواهیم فقط از ترورها و قتل و کشتارهایی که در شیراز توسط این فرقه انجام شده باز مثال بزنیم ده‌ها مورد دیگر را می‌توانیم بیان کنیم و این داستان در تمام ایران برقرار بود که شما می‌توانید با یک جستجوی ساده در اینترنت به آمار و ارقام آن دست پیدا کنید.

بهر حال ما خانواده‌ای هستیم که دو فرزندمان هم‌اکنون اسیر این فرقه می‌باشند و بی‌شک شناخت ما از این فرقه بر اساس تجربه‌ی زیسته‌امان رقم خورده است. ما تنها در پی بیان واقعیت به شما هستیم اما قضاوت را به خود شما و وجدانتان وا‌می‌گذاریم.

به امید رهایی تمام اسرای فکری، ذهنی و فیزیکی این فرقه‌ی خشونت‌طلب و به امید داشتن دنیایی سراسر صلح و دوستی.

                                                                                                                

خانواده‌ی ایران‌پور  

شیراز، ایران

 سه شنبه شش سپتامبر 2016

عبدالحسین‌ ایران‌پور پدر احمدرضا و محمدرضا ایران‌پور

طاهره‌ی تقی‌پور مادر احمدرضا و محمدرضا ایران‌پور

ماه‌منیر، هما، نرگس و راحله‌ی ایران‌پور خواهران احمدرضا و محمدرضا ایران‌پور

Foreign Ministry of Australia

With respect,

We are members of the Iranpour family. We are an ordinary middle class family living in Shiraz in Iran.

We would like to bring to your attention that two of our brothers Mr Ahmadreza Iranpour and Mr Mohammadreza Iranpour left our country at the end of 2002 and went to Turkey. They were intending to go to Europe to build a better future for themselves. In Turkey however they were spotted by the Mojahedin Khalq smugglers and fell into their trap. These smugglers falsely promised to get them residency in Germany but instead took them to Iraq. They then sold them to the Mojahedin Khalq Organisation (MKO) as slaves. We were unaware of their whereabouts until 2003 when someone who had managed to run away from Camp Ashraf (Mojahedin Khalq terror camp given to them by Saddam Hussain) found out that our children are being kept captive at this place. From that day until now we have travelled to Iraq over 10 times hoping to see our captive family members. But this notorious terrorist violent group did not let us even have a simple visit with our loved ones. It is now clear that this organisation has changed deeply and is now a classic cult which does not allow the people trapped inside to have any contact with the outside world.

Our brothers Ahmadreza and Mohammadreza are no exception and are currently kept as slaves, in the dark, with no access to the outside world or access to the media or even their immediate family. They are constantly bombarded by all possible brainwashing tactics and techniques. These trapped members are not allowed to have access to telephone, mobile, internet, newspaper … etc. and have turned into weak and mentally unstable people who cannot decide for themselves any more. The Mojahedin Khalq did not let us even see or visit our loved ones as they are worried that a hint of the outside world could bring back all their human feelings. That is why they do not let us or other family members have access to their children. We are not the only ones, many others have been taken by the MKO and now have no way out.

We would also like to add that this terrorist cult has been engaged in many terror and suicide operations in our country Iran. They are responsible for the death of tens of thousands of civilian people. We have witnessed their brutality in our city, Shiraz, first hand. There was a man living in our area who had a shop making frames. He did not have any position or relation with the government but they assassinated him simply because he was religious and looked religious. We have also witnessed the burning of busses by the Mojahedin Khalq operatives in our city in which women and children were burned to death. The father of one of our friends had a shop. He too was killed simply because he was a religious man. There are more examples within the area where we live in Shiraz and you can find information and statistics about many similar atrocities simply searching the internet.

We are one of the families who have two children taken away from us who are currently captive in the hands of this notorious cult. Our knowledge of this cult comes from first-hand experience. We would like to inform your good self about the truth after which the judgment will be yours.

With the hope for the freedom of all the trapped people in this violent cult and hope for peace and friendship.

Yours

Iranpour family,

September/ 6 / 2016
Abdolhossein Iranpour father of Ahmadreza and Mohammadreza

Taherh Taghipour mother of Ahmadreza and Mohammadreza

Mahmonir, Homa, Narges and Raheleh Iranpour sisters of Ahmadereza and Mohammadreza