آیا ایران نیازمند انقلاب است یا اصلاح؟

آیا ایران نیازمند انقلاب است یا اصلاح؟

آیا ایران نیازمند یک انقلاب جدید است یا اصلاح؟

 کریم غلامی، ایران فانوس، 07.09.2016

بعد از انتشار نوار صوتی آیت الله منتظری در رابطه با اعدام های سال 1367 سر و صدای زیادی در ایران به پا شد، بعضا هم جنبش هایی برای دادخواهی به پا شد. بسیاری از خانواده ها در سالگرد این اعدام ها در قطعه خاوران جمع شدند و به یاد عزیزانشان مراسمی به پا کردند. اما متاسفانه این جنبش دادخواهی مثل همه جنبش هایی که در ایران شکل گرفت با سرعت زیاد افول کرد. با این حال هنوز صداهای ضعیفی به گوش می رسد. همیشه یک پرسش برای من پیش می آید که چرا جنبش ها در ایران با سرعت زیاد خاموش یا کم نور می شوند. در حالی که در آغاز این جنبش ها بسیار پر شور و شعله ور هستند!

بعضی ها می گویند که مردم ایران اراده کافی برای مبارزه ندارند و خیلی زود خسته می شوند و به خانه هایشان بر می گردند. این حرف می تواند درست باشد. ولی با همه ضعف ها و انتقاداتی که به مردم ایران است، ولی مردم ایران طی قرنها نشان داده اند که اهل مبارزه هستند. به عنوان مثال، وقتی که اعراب بخش بسیار بزرگی از دنیا را گرفتند، با این که ایران با خاک یکسان شد، ولی جنبش های بسیاری در ایران شکل گرفت تا ایران دوباره ایران شد و با زبان مادری خود پارسی سخن گفت. اما هنوز تا آن سوی آفریقا مردم آن کشورها به زبان عربی سخن می گویند. مورد دوم، بعد از انقلاب 1357 عراق به ایران حمله کرد و تا آبادان پیش آمد، در شرایط که ارتش ایران آمادگی جنگ نداشت اما مردم ایران ایستادند و عراق را از خاک ایران بیرون کردند. با هشت سال جنگ، اما کسی از ایران فرار نکرد. در حالی که در سوریه جنگ شده، مردم میلیونی از این کشور فرار کرده اند. مردهای ایرانی و جوانان با سرعت بسوی میدان های جنگ رفتند. ولی الان در سوریه مردها و جوانها، زنان و کودکان را در سوریه رها کرده و خود فرار کرده اند. در نتیجه مردم ایران اهل مبارزه و اهل پرداخت بهای خونین هستند.

بعضی ها می گویند که در ایران سرکوب است و امکان فعالیت های سیاسی و یا حقوق بشری نیست. این حرف تا حدود زیادی درست است، ولی چرا وضعیت سیاسی ایران این گونه است؟ می توان خیلی انتقادها و حرف ها نسبت به دولت ایران زد، ولی من همیشه دوست دارم که به ریشه بپردازم نه به ظاهر. انقلاب سال 57 بسیار پرشور و شاد آغاز شد، با اینکه آن موقع من کودکی بیش نبودم، ولی هنوز خاطرات آن روزها را به خوبی به یاد دارم. شادی عمومی مردم و شکل گیری جنبش های سیاسی و فرهنگی، تظاهرات ها و متینگ ها و سخنرانی ها، چشم انداز انقلاب ایرانی قدرتمند و مدرن بود. اما در این شرایط و ایران با دمکراسی نو نهال درگیر جنگ های داخلی خونین شد. اولین اقدام ترکمن ها در یک شورش مسلحانه خواستار استقلال شدند و بلافاصله بعد از آن احزاب کرد خائن ایرانی خواستار استقلال کردستان شدند و با حمله به مراکز پلیس و نیروهای نظامی و کشتار آنان در این منطقه آشوب به پا کردند. به یاد دارم که خانوادگی از آن منطقه عبور می کردیم، شب به سنندج رسیدیم. صدا شلیک گلوله و آتش و دود همه جا به پا بود. خانواده ای ما را به خانه خودشان بردند و شب آنجا ماندیم. زیرا که کردها هر فرد غیر کرد را پیدا می کردند می کشتند. این شهر شب ها جولانگاه کردها بود و طی روز دوباره توسط ارتش باز پس گرفته می شد.

مجاهدین و مسعود رجوی مدعی بودند انقلاب را آنها کرده اند و آنها صاحب انقلاب هستند. در حالی که مجاهدین تقریبا ناشناخته بودند. بعد از انقلاب سال 57 بود که مردم با اسم سازمان مجاهدین آشنا شدند. ایرانی ها بیشتر سازمان فداییان را می شناختند. از آنجایی که مسعود رجوی در همه انتخابات از ریاست جمهوری گرفته تا مجلس و شوراهای شهر، شکست خورد و از آنجایی که او به شدت دنبال قدرت بود در 30 خرداد سال 1360 اقدام به مبارزه مسلحانه کرد، البته احزاب دیگر هم همین روش را پیش گرفتند.

می خواهم یکبار دیگر شرایط آن سال را جمع بزنم:

ایران که به تازگی از یک انقلاب برخاسته بود، در ضعیف ترین نقطه خود قرار داشت. ترکمن ها از شمال شرقی، کردها از غرب، دست به شورش و کشتار زدند، صدام حسین از جنوب به ایران حمله کرد و تا شهر آبادان پیش آمد. در داخل ایران مجاهدین و فدایی ها و سایر گروه ها دست به مبارزه مسلحانه زندند و روزانه با بمب گذاری و حملات مسلحانه دست به کشتار زدند. در چنین شرایطی که هیچ امنیتی در مرزها و شهرهای ایران وجود نداشت، دولت مرکزی چه بایست می کرد؟ آیا باید قدرت را به مجاهدین و فداییان (که مردم ایران به آنها رای نداده بودند) واگذار می کرد؟ آیا باید خوزستان و جنوب ایران را به عرب ها واگذار می کرد؟ آیا کردستان را به دست کردهای خائن می سپرد؟ آیا می بایست شمال ایران را به ترکمن ها واگذار می کرد؟ ما ایرانی ها شاهان گذشته خودمان را بخاطر واگذاری بخش هایی از ایران به بیگانگان نکوهش می کنیم، آیا انتظار داریم که حکومت امروزی نیز بخش هایی از خاک ایران را به بیگانگان واگذار بکند؟

دولت مرکزی که با خیانت رییس جمهور (بنی صدر) و احزاب سیاسی روبرو شده بود و در همه جای ایران آشوب و نا امنی بود، دولت مرکزی از آیت الله خمینی گرفته تا رییس جمهور، اقدام به سرکوب و مبارزه با این شورش ها کردند، قطعا در چنین آتش شعله وری که سر تا سر ایران را فرا گرفته، بسیاری دیگر که بیگناه بودند سوختند. به عنوان مثال جبهه نهضت آزادی به رهبری مهندس بازرگان نیز اتهام „برانداز“ یا „محارب“ و غیره را می خورد.

قتل عام زندانیان سیاسی به دستور آیت الله خمینی نیز این شرایط به آن حاکم بود، مجاهدین تحت حمایت ارتش عراق تا مرز کرمانشاه پیش رفتند و دولت مرکزی ایران تا مرز سرنگونی پیش رفت، این اعدام ها واکنشی بود در مقابل این نا امنی. از فردای انقلاب 57 تا به امروز چه انسانهای بیگناه که یا اعدام و یا ترور شده اند.

جالب اینجا است که کمتر کسی در رابطه با یک قربانی اصیل صحبت می کند و آن „مبارزه مسالمت آمیز“ است. هر گونه اعتراض مسالمت آمیز در ایران تهمت برانداز می خورد و عجب است که این قربانی تهمت خائن توسط احزاب و سازمان های خشونت طلب(خائن های واقعی) مثل مجاهدین می خورند. طبیعی است که در چنین شرایطی جنبش های مسالمت آمیز و فرهنگی و عدالت خواه، نمی توانند به مبارزه خود ادامه دهند.

هر چند گذشته، گذشته است و دیگر نمی توان به گذشته برگشت و آغازی نو داشت، ولی می توان در یک فانتزی سال 57 را دوباره باز سازی کرد. احزاب و سازمان ها بجای اقدام خشونت آمیز در یک مبارزه مسالمت آمیز خواسته های خود را پیش می بردند و دولت مرکزی هم بجای سرکوب و اعدام ها در مذاکره باقی می ماند و اجبارات را به مردم تحمیل نمی کرد و همسایه های ایران به جای حمله نظامی به ایران در یک صلح پایدار و در یک همکاری منطقه ای، قطعا امروز ایران سرزمین مهد آزادی و پیشرفت و تمدن بود و منطقه هم در صلح و آرامش رشد می کرد. متاسفانه این یک فانتزی بیشتر نیست.

هر چند که نمی توان به گذشته برگشت و اشتباه ها را درست کرد، ولی می توان آینده را بهتر ساخت. راه حل من برای ایران آینده و بهتر، یک آشتی ملی است. همه خشونت را کنار بگذارند و گذشته ها بخشیده شود. دیگر کسی اعدام و یا ترور نشود. زیرا همه طرفین اشتباه کرده اند و دستشان به خون آلوده است. اگر بخواهیم همه را محاکمه و مجازات بکنیم، این خشونت پایانی نخواهد داشت. تنها خائنین باید در یک فضای آزاد و امن به مردم ایران پاسخ بدهند و مردم ایران در رابطه با آنها تصمیم بگیرند. به امید ایرانی آزاد و دمکراتیک و متحد.

„پایان“