مسعود رجوی کسی بود که مرگ برایش بزرگترین سلاح در راه رسیدن به قدرت و کسب مال و سیاست و نیرو بود. او همواره به نیروهای راضی و ناراضی در اردوگاه اشرف اعلام می داشت که از نانوایی تا گورستان، همین جا و در دسترس است و زندگی را فراموش کنید. او حتی اذعان می کرد که کلید جهنم و بهشت نیز دست خودش است و اعتراض و تمرد، عواقب بدی به دنبال خواهد داشت
Autor: Fanous
در سال ۲۰۱۶ با دعوت از شاهزاده ترکی الفیصل به شوی مریم قجر در پاریس، شاهزاده امیر ترکی الفیصل رئیس سابق دستگاه اطلاعات وضد اطلاعات عربستان سعودی در شوی مریم قجر در پاریس با اشاره به مریم قجر عضدانلو دو باراین جمله را تکرار کرد: مرحوم مسعود رجوی همسر سابق شما
در سناریویی دیگری با عنوان „رقابت چند قطبی“ گفته میشود، افراطگرایی در حال پیشروی است و برخی شرکای اتحادیه اروپا وجود دارند که بهنظر میرسد به دنبال رویکردی خاص مانند مدل „سرمایهداری دولتی روسیه“ هستند
البته از آنجا که «عمر چریک کوتاه است» عموم این نیروها پس از بازگشت یا در درگیری مسلحانه به قتل رسیدند و یا در اثر ضربۀ ساواک در شهریور ماه ۱۳۵۰ دستگیر و روانۀ زندان شدند. علیرغم تجربۀ این شکست مهلک، مجاهدین هنوز باور نداشتند جنگ چریکی «تنها خون خودشان را هدر میدهد
اینجا توی آلبانی برای حیوانات خانگی خیلی ارزش قائل هستند. حتی طرف وقتی که سگش میمیره دفنش میکنن و براش سنگ قبر درست میکنن و مراسم می گیرن. ولی این رجوی ملعون از سگ هم کمتره که حتی معلوم نیست کی مرده و گورش کجاست و کجا زیر خاکش کردن و سنگش چیه
دوستان من! شما از من بهتر با اين فريبهاى رجوى آگاه تر هستيد، الان هم كه بازى ترامپ ديوانه به ميان ميكشد و مثل قبل كنفرانس پشت كنفرانس و نشست پشت نشست و دعوت پشت دعوت در برنامه دارند، همان خط فريب و حقه را پيش ميبرند كه شما را حتى يك روز بيشتر در اسارت خود نگهدارد، باور نكنيد، مطلق رجوى در ميان مردم ايران پايگاهى ندارد
در صورت اعلام رسمی مرگ مسعود رجوی دولت فرانسه و دولت هایی که اموال آین سازمان در خاک آنان واقع آست با بهره گیری از مالیات بر ارث می توانند مالیات کلانی از میلیون ها دلار از دارایی های مرحوم مسعود رجوی درخواست کنند
هیچ زمینه قبلی چه از لحاظ ایدئولوژی و چه اطلاعات نداشتم. فقط خواهان عوض شدن روابط و مناسبات خودم با آن محیطی که درونش قرار داشتم بودم؛ مثلاً لغزش های زیادی داشتم ولی در آن موقع اگر به جریان صحیحی کشیده می شدم این لغزش ها پر می شد و آن چیزی که باید می بودم می شدم
به داستان چماقداری وبگیر وببند وزدن وتعهد گرفتن اشاره کردم ولی این تنها دلیل درگیری وتهدید بنده نبود. دلیل دوم رابطه جنسی زن ومرد بود که بشدت رواج پیدا کرده وبنده فهمیده وسربسته دریک گزارش برای علینقی حدادی نوشتم . قبلا هم بود ولی خیلی کم بود با امدن تبعیض مثبت دستها بازشد وانها میتونستند باهمه صحبت ونشست تکی بگذارند که درسالهای بعد
سمیه به آغوش خانواده اش برگشت.در تمام مدتی که سمیه سعی میکرد احساساتش را از دوربین مخفی کند، تو میفهمیدی که چه غم بزرگ و کشندهای در دل دارد و از او رنجورتر پدری که نمیدانست برای نجات دخترش باید چه کند