شیری که لال شده است

شیری که لال شده است

شیری که لال شده است

ایران فانوس، 09.09.2021

کسی که در خواب و خیال نیز آرام و قرار نداشت و عادت به حرافی و ریق حرف زدن داشت و جز این، عرضه و بضاعت دیگری نداشت هم اکنون که باید حرف بزند به ویژه زمانی که همه افکار عمومی دنیا معطوف به تغییر قدرت و جنگ در افغانستان است، سر نیروهای خود را با انتصابات مضحک و خنده آور، گرم کرده است.

حرف نزدن، استقلال نیست بلکه یک نوع اعتراض خاموش به ارباب در باب عقب نشینی اش از افغانستان، است دقیقاً همان اعتراضی که وقتی صدام حسین به کویت حمله نظامی کرد، با ناراحتی و در محفل خودی ها، اعتراض کرد که سیدالرییس می بایست به ایران حمله می کرد و نه به کویت، کویت چاله است.

اما همین کسی که در مورد افغانستان اجازه اعتراض به ارباب را ندارد که چرا عقب نشینی کرده و در این رابطه به حکومت ایران امتیاز داده است، شاید یادش نباشد، دقیقاً سی سال پیش در چنین روزهایی که هنوز افسارش دست آمریکا نیافتاده بود، وقتی القاعده روز یازدهم سپتامبر سال 2001، از افغانستان به آمریکا حمله کرد، شیرینی خوران و جشن و پایکوبی به راه انداخت و بالای سن سخنرانی رفت و دست به کمر، رو به نیروهایش با غرور و افتخار، گفت، ببینید این که در آمریکا اتفاق افتاد از جانب اسلام ارتجاعی بود وای به روزی که اسلام انقلابی بخواهد دست به کار شود.

پس از دو سال از این تاریخ، وقتی جورج بوش به عراق حمله کرد دیدیم کسی که قرار بود بدتر از اسامه بن لادن آمریکا را خراب کند، در ابتدا خود را خراب کرد و حتی از صدام حسین در مقابل آمریکا، دفاع نکرد بلکه به نیروهایش فرمان داد، در مقابل آمریکا دامن بپوشند.

این کسی که در مقابل آمریکا حاضر است دامن بپوشد و هم اکنون زبان به کام می کشد تا اعتراض خود را عیان نکند، وقتی آمریکا در حال پیشروی باشد و یا جرقه ای ایجاد کند، چون بلبل به چهچهه و قهقهه می افتد. شبی که آمریکا سردار سلیمانی را در عراق ترور کرد، هیچ معلوم نشد که شیر خفته در آن نیمه شب چگونه با خبر و بیدار شد و دست به قلم اطلاعیه پشت اطلاعیه و قبول سهم تبلیغات را در حد افراط، پذیرفت و خطاب به نیروهایش اظهار داشت که چه نشسته اید و چه خوابیده اید که عنقریب این جرقه، به جنگ بدل خواهد شد. این ذوق و شادمانی و بزن و بکوب شرم آور و بیگانه شادمان کن، ماه ها به طول انجامید تا این که شیر ناامید، فهمید مثل این که این بار نیز دارند خر داغ می کنند و خبری از جنگ نیست.

حالا در مورد افغانستان، حرفی برای گفتن باقی نمانده است. از یک طرف، او می پندارد که عقب نشینی آمریکا از افغانستان و عراق، امتیاز دهی به حکومت ایران است و در آینده بدون آمریکا کسی توان جنگیدن با ایران را ندارد اما با وجود این هنوز قادر به بیان احساس و نظر خود نیست شاید این که ورق به گونه ای دیگر برگردد و ادامه جنگ داخلی افغانستان دامن ایران را نیز بگیرد. آن وقت است که عربستان سعودی از لشکر پیر و پاتال تقاضا کند، بفرمایید، شما که سال ها خورده و پروار شده و همواره شعار مرد و زن جنگ سر داده اید، این هم جرقه و جنگ اگر که هنوز مرد و زن جنگ هستید.

رهبری فرقه، اگرچه از وضعیت امروز و بدون آمریکای افغانستان، ناامید و نگران است اما همچنان و به سیاق قبل امیدوار است تا اگر اوضاع افغانستان بدتر از این شد و مانند کشور عراق بعد از صدام حسین، به زعم خودش عشایر انقلابی و دیگران نیز توانستند آنجا رخنه کرده و مانور بدهند و از طرفی دیگر، ارباب بی مروت با برجام به نتیجه ای با ایران نرسید، لاجرم عذر نیروهای آلبانی نشین را خواهد خواست که دیگر از جان ما چه می خواهید، جای گرم و نرم که به شما دادیم، دادگاه های آنتورپ و استکهلم را بر پا کردیم، نیروهای ورشکسته خود را به شما قلاب کردیم، همه جا هوای تان را نگهداشتیم و از آبرو و حیثیت نداشته مان مایه گذاشتیم، اگر چیز دیگری باقی مانده بفرمایید تا دو دستی تقدیم کنیم.

این جاست که اگر ارباب بزرگتر پس از خروج از افغانستان و عراق، نیازی به رعیت چموش نداشته باشد این بار ناچاراً بایست قلاب ارباب کوچکتر یعنی عربستان سعودی، شد تا جایی را در افغانستان آینده برایشان رزرو نماید.

این چنین است که طرف انگار در بازی شطرنج کیش خورده و گیج و منگ باشد، به هیچ کدام از طرف های دعوا در افغانستان اعتماد و تحلیل ندارد مگر در شرایط اضطرای مانند زمانی که آلبانی را مانند عراق از دست بدهد، افغانستان می تواند مقصد بعدی لشکر شکست خورده، باشد.

با این وصف، بزرگترین ابتلای مسیر و هنگام عزیمت، کماکان حفظ نیروها و به دست آوردن ساز و برگ و سلاح و دلار نخواهد بود چون برای نیروی وطن فروش همیشه کمک های عینی و غیبی از زمین و آسمان خواهد رسید بلکه بزرگترین ابتلاء مقایسه خود با نیروهای مقاومت و بومی افغانستان چون احمد مسعود، است که با دستان خالی در مقابل دشمنان تا دندان مسلح افغانستان، مقاومت می کنند.

„پایان“