چرا هنوز نزدیک به 2000نفر ایرانی در آلبانی در اسارت مانده اند

چرا هنوز نزدیک به 2000نفر ایرانی در آلبانی در اسارت مانده اند

چرا هنوز نزدیک به 2000نفر ایرانی در آلبانی در اسارت مانده اند

ﮔﻨﺎﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻗﺪﯾﻤﯽﺗﺮﯾﻦ ﺗﺮﻓﻨﺪﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻠﻄﻪ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺳﺖ. ﺁﻥﻫﺎ ﺩﺭ ﺗﻮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﺁﻥﻫﺎ ﺍﯾﺪﻩﻫﺎﯾﯽ ﻏﯿﺮ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﻪ

چرا هنوز نزدیک به 2000نفر ایرانی در آلبانی در اسارت مانده اند

مجاهدین گناهکار! در صف انتظار پاک شدن از گناهان! در مقابل رهبر شیطانی فرقه، مسعود رجوی. شرمندگی و حقارت و گردن شکستگی را در تک تک آنها میتوان دید. محمد حیاتی با سابقه مبارزاتی همردیف محمد حنیف نژآد در صدر گناهکاران!!! نفردوم ایستاد از راست، این قلم نفر پنجم. چهار تن از این افراد تا این لحظه جانشان را در راه پاک شدن!!! از دست داده اند.

ﺧﻮﺭﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ، ﮐﻪ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺁﻥﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ. ﺳﭙﺲ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻪﻭﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺩﺍﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩﺍﯼ. وحلقه اسارت و بندگی بر گردنت افتاده است.  ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍﺯ ﮐﺎﺳﺒﯽ ﻫﻤﻪ فرقه هاﺳﺖ.

ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺎﻥ، ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﮕﺮﺍﯾﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻗﺮﻭﻥ ﻭ ﺍﻋﺼﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ. ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﯾﮏ ﺭﺍﻫﮑﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺮﻩﮐﺸﯽ ﺍﺯ او. ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺪﻫﯽ، ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﺩﻩﯼ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ.

ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﯾﮑﭙﺎﺭﭼﻪ و متحد ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ. مسعود رجوی که نمیتوانست به هدف جلو گیر از اتحاد (از نظر خودش محفل زدن) مجاهدین را با اینجا گناه  با مکانیزمهای درونی فرد بگیرد،دست به تهاجم از بیرون فرد زد و تیغ را برگلویتی مجاهدین گذاشته و اعلام کرد اگر هر دو مجاهدی با هم صحبت کنند به معنی ساختن یک شعبه سپاه پاسداران در درون تشکیلات است.

از همین اقدام سرکوبگرانه فرقه ای میتوان فهمید که آگاهی مجاهدین از اقدامات سرکوبگرانه  درونی و جمعی و علنی شدن سیاستهای ضد مردمی و خودفروشانه مسعودرجوی تا چه حد برای ادامه ننگین تشکیلات او حیاتی بوده است که آنرا با ضربه ورود نه یک پاسدار بلکه یک شعیه از سپاه پاسداران بدرون تشکیلات معادل میگرفت.!

از طرفی نیز بدﻟﯿﻞ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ افراد ﻗﺎﺩﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﻧﺪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻗﯽ میماندند.  ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺁﻧﺎﻥ و شرمندگی ناشی از آن، قدرت تفکرو خرد شخصی آنها کور و آنها را  ﺁﻣﺎﺩﻩ میکند ﮐﻪ ﻫﺮﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﻨﺪ. گذشته از آن فرد ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﺷﺪﻥ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ! حاضر به انجام ﻫﺮﮐﺎﺭﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ بود، ﻫﺮ ﺁﯾﯿﻦ ﻭ ﺭﺳﻢ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﯽ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻭﺭﺩ؛ از همین رو بود که مسعود رجوی با طرحی شیطانی ایجاد گناه در افراد تشکیلات را تبدیل به زنجیرهای خارداری تحت عنوان های عملیات جاری و غسل هفتگی و روزانه نموده و بر گردن مجاهدین انداخته بود تا مبادا لحظه ای بفکر سیاستهای ضد ملی، میهن فروشی به صدام، خودفروشی به جهانخواران، مرتجعین منطقه از یکطرف و ظلم و ستم های داخلی بیفتند. وی جهت رسیدن به این هدف هیچ حد و مرزی نمی شناخت. از نابودی انسانیت در درون مجاهدین تا قتلعام شدن آنها. همانگونه که در جلسه عمومی میگفت که “اگر هزار مجاهد در دفاع از اشرف کشته شوند مانند این است که رهبری عقیدتیشان (مسعود رجوی) یکبار تهران را فتح کرده است. و اگر هر سه هزار نفر در دفاع از اشرف کشته شوند انگار که او سه بار تهران را فتح کرده است!!!!! دیدیم که چگونه مجاهدین مملو از احساس گناه بدست سربازان عراقی و یا با رفتن زیر خودروهای آنها در دفاع!! از اشرفی که مسعودرجوی وقتی فیلش یاد کار سیاسی در اروپا افتاد رهایش کرد خود را به کشتن دادند. و یا هنگام دستگیری مریم رجوی خود را به آتش کشیدند تا از گناهان پاک شوند!!!

ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺎﻥﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻗﺮﻭﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ. ﻭﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﻣﺬﺍﻫﺐ ﺑﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﺎ ﺑﻮﺟﻮﺩﺁﻭﺭﺩﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻮ ﻣﯽﺗﺮﺳﯽ، ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻄﺎﮐﺎﺭﯼ: ﭘﺲ ﻣﺠﺒﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﻤﮏ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺧﻄﺎﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ. وقتی خود را غرق گناه میدانی و میبینی به ﺗﻮ احساس  ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ و حقیر بودن میدهد.آنوقت است که براحتی در مقابل کسی که این احساس را در تو بوجود میآورد، ﻣﺠﺒﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﮐﻨﯽ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ مانند مسعود رجوی که خود را نماینده خدا بر روی زمین، عاری از استثمار و امام زمان میخواند و بنابراین اوست که ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ است ﺧﺪﻣﺖ ﮐﻨﯽ! ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻧﺸﺪﻩ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ، ﺑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﻬﺎﯾﺶ ﻭ به ﺷﻬﻮﺩﺵ باورداشته باشد.

ﺗﻮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﻭ ﻣﺘﺰﻟﺰﻝ ﻫﺴﺘﯽ؛ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻨﯽ. ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻨﯽ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺷﻮﯼ، ﺑﭽﻪﮔﺎﻧﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ، ﻫﺮﮔﺰ ﺭﺷﺪ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ. ﺳﻦِ ﺫﻫﻨﯽ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺑﻠﻮﻍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺭﺳﯿﺪ، ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺷﺪ. رجویها ﻣﺎﯾﻞ ﻧﯿﺴﺖد  ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺎﺷﯽ. ﺍﮔﺮ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ آنها ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺍﺷﺖ؛ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ، ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻭ ﮐﺴﺐ ﻭ ﮐﺎﺭ آنها ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻮﺩ!

بنابراین به همین جهت است که مسعود و مریم رجوی به هر قیمت اجازه نمیدهند مجاهدین اسیر در آلبانی به آگاهی مستقلی برسند. اجازه نمیدهند که ارتباطی با بیرون داشته باشند. دنیای بیرونی که خود تا فرق سر در لجنزارتین نهاد های آن فرو رفته اند و از کثیفترین و خشن ترین و جنایتکارترین آنها با پرداخت صدها هزار دلار برای بزک و سرخ نگهداشتن کالبد مرده خود استفاده میکند را دنیای فاسد بورژوازی خوانده و مجاهدین را از تماس با آن منع میکنند و هر سه ماه یکبار رسما تعهد میگیرند که مبادا به دنیای بورژوازی قدم بگذارند و…

داود باقروند ارشد

عضو سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

ششم شهریور 1398

23 اوت 2019

چرا هنوز نزدیک به 2000نفر ایرانی در آلبانی در اسارت مانده اند

لینک به منبع