آیا ما در دوران ایدئوکراسی زندگی می کنیم؟

آیا ما در دوران ایدئوکراسی زندگی می کنیم؟

آیا ما در دوران ایدئوکراسی زندگی می کنیم؟

 کریم غلامی، ایران فانوس، 06.08.2019

چند روز پیش یکی از دوستانم را برای شام دعوت کردم و در حین صرف شام من موزیک های مورد علاقه ام را به او نشان می دادم کسانی مثل Yanni, Evanescence, Stevie Nicks, The Hooters, Linkin Park و تعدادی دیگر. او از من پرسید که آیا علاقه ای به موسیقی های جدید نداری؟ انگار که داغ دلم را تازه کرده باشند گفتم چرا گوش می کنم ولی به راستی خیلی دشوار می توان در موزیک امروزی موسیقی خوب پیدا کرد. عمده موسیقی امروزی شده دشنام، توهین و تحقیر دیگران و سکسوالیزم. این موضوع راهی شد که من صحبت هایم را به وضعیت اجتماعی و سیاسی بکشانم.

گفتم میدانی که بر اساس آمار بهداشت جهانی بالای 90 درصد از طبقه روشنفکر و کارآمد و دانشمندان و فرهیختگان دنیای امروز دچار افسردگی شدید هستند و عمدتا گوشه گیر و در انزوا به سر می برند. باعث تاسف است که به چه میزان، معیارهای مردم سطحی و پوچ و بینش و خرد آنها به قهقرا رفته است. یادم می آید که قشر دانشجو و جوان هر جامعه ای قشر پیش رو و روشنفکر و مبارز جامعه بودند. اما امروز روشنفکر بودن چیز بدی است و به عنوان دشنام به کار می رود. طبقه روشنفکر، یا گوشه گیر است و یا در زندان اما یک مشت پیر و ناکارآمد و بی سواد حاکم بر عمده امور سیاسی هستند. یادم می آید که زمانی می گفتند „آمریکا آخر دنیا است“ بله آمریکا زمانی پیش رو دانش و پیشرفت، دمکراسی و آزادی، هنر و ایده های بزرگ بود اما امروزه کره، چین، بعضی از کشورهای اروپایی پیش رو هستند. به دنیای سیاست آمریکا نگاه کنید، رییس جمهور این کشور یک فرد بی سواد بخصوص در امور سیاسی و نژاد پرست و با سابقه ناهنجاری های „اخلاقی“ و با مشکلات روانی که تلاش کردند آن را بپوشانند و بانوی اول آمریکا یک „پورن استار“ است. این موضوع، بی دلیل نیست زیرا سطح فکری آمریکایی ها تا این حد پوچ و به قهقرا رفته است.

این روزها بسیار به یاد فیلم Idiocracy (ایدئوکراسی) می افتم، این فیلم داستان سرباز „جو بائرز“ که از لحاظ هوش یک آمریکایی سطح میانی به حساب می آيد، توسط دولت برگزیده میشود تا در یک آزمایش فوق سری نقش موش آزمایشگاهی را بازی کند. او به ۵۰۰ سال در آینده فرستاده می شود و در میابد که در آنجا جامعه انسان ها بقدری کودن و کند ذهن شده اند که جو باهوش ترین انسان به حساب می آید. طبعا „جو“ ساده ‌دل انتظار داشت که در دنیای بسیار پیشرفته آینده چشم بگشاید، اما او ناگهان درمی‌ یابد که وارد دنیای پر از ابله ‌ها شده است، دنیای تنبل‌ ها، کسانی که فیلم‌ های پاپ ‌کورنی می ‌بینید، جایی که به کتاب ‌خوان‌ها به چشم تحقیر نگاه می‌کنند، لذت‌ پرستی در سطح نازل، ارزش دارد و خرد و اندیشه متروک است.

البته لازم نیست که پنج قرن منتظر ظهور دنیای ایدئوکراسی باشیم، به نظر من همین امروز ما در این دنیا زندگی می کنیم. جالب اینجا است که Terry Crews که نقش President Camacho را بازی می کند بی شباهت به ترامپ نیست.

این فیلم با جمله بسیار تکان دهنده ای شروع می شود:

„فرایند انتخاب طبیعی، باعث ایجاد موجوداتی بهتر، زیباتر و تکامل ‌یافته ‌تر نمی ‌شود، فقط سخت‌ جان‌ها و آنهایی که بیشتر به فکر موالید و تن هستند را زنده نگاه می ‌دارد و DNA آنها را در عرصه گیتی پراکنده می‌ کند. کسانی که بیشتر می ‌فهمند، اندیشناک ‌‌تر هستند و با تردیدها و یأس‌ های خاص فلسفی خود روبرو هستند و از تن و ادامه نسل، غافل!

چشم باز می‌کنیم و می‌بینیم که دنیا مملو از افراد دسته یک شده و نسل آدم‌های آرمان‌خواه، متفکر و دگراندیش، منقطع شده است.

و در این میان نباید همه چیز را گردن جان‌سخت بودن آسان‌ گیرهای دنیا بیندازیم، چون حتی اگر قائل به تئوری‌های توطئه هم نباشیم، باید بگوییم که بسیاری از قدرتمندان دنیا، بدشان نمی‌آید که ما را سرگرم به مجله‌های زرد سلبریتی‌ها، اسیر به فکاهی‌های نازل تلگرام، گریزان از مطالعه و بیمناک از خلاقیت و ظریف‌ اندیشی کنند.

در این میان شاید چشم امید ما به جهش‌های ژنتیکی و ظهور دایورجنت‌ ها باشد.

من به عنوان یک منتقد سیاسی و یک فعال اجتماعی و فرهنگی، مخالف سیاست های داخلی و خارجی دولت ایران هستم و این حق من است که مخالف باشم. اما این به آن معنی نیست که به من اجازه بدهد تا در کنار دشمنان مردم ایران بایستم. من همواره در صحبت ها و در رسانه هایی که در آن فعالیت دارم گفته ام و می گویم هر که خواهان حمله آمریکا و یا هر کشور دیگری به ایران است و خواهان جنگ در ایران، یک خائن است.

نه نیاز به توضیح است و دلیل آوردن، فقط کافی است که یک نگاه به وضعیت کشورهایی که آمریکا به آن حمله نظامی کرده است بیندازیم، عراق، افغانستان و یا سوریه، چه فاجعه ای برای آن کشورها به همراه آورده است. آمریکا هرگز خواهان آزادی و پیشرفت ایران نبوده و نیست. آمریکا اصرار به مذاکره با ایران دارد یعنی به این معنی است که به دنبال منافع خود است و قطعا دنبال مزدورانی مانند مجاهدین و سلطنت طلبها است که از طریق آنها خط و مشی خودش را پیش ببرد. جالب اینجا است که تعدادی احمق هم دنبال رو اینها هستند. چرا می گویم „احمق“ زیرا به متن یکی از نوشته های این افراد توجه کنید: „رضا شاه به زودی بعد از سرنگون شدن رژیم آزادی را به ایران خواهد آورد و هر کس که با او مخالفت بکند خائن است.“ چه چیزی به این فرد می توان گفت. اولا رضا، شاه نیست و قرار است که چه کسی „رژیم“ را سرنگون بکند،! امریکا، این فرد اصلا معنی آزادی را نمی داند. اولین و اساسی ترین مبنای آزادی، آزادی بیان است وقتی که این را از یک فرد و جامعه می گیرید این جامعه یک دیکتاتوری است. متاسفانه بخاطر جنگ ایران و عراق و همچنین بخاطر درگیریها و ترورها و جنگهای داخلی بخش بزرگی از فرهیختگان و روشنفکران و میهن پرستان متواری شده اند و آنچه که باقی مانده افسرده و گوشه گیر شده اند و تنها شمار اندکی هستند که در دنیای سیاسی و اجتماعی ایران فعال هستند.

„پایان“