نعل وارونه مشهدی رحمان کریمی

نعل وارونه مشهدی رحمان کریمی

لینک به منبع

چگونه می خواهند گذشته مغلوب را به آینده ببرند،نعل وارونه مشهدی رحمان کریمی

وبلاگ ادوارد،۰۷/۱۱/۲۰۱۸

در سایت آفتابه داران مجاهدین برای پیدا کردن یک آفتابه مرغوب پرسه می زدم که به مطلبی از مش رحمان برخوردم، این قلمزن رجوی در مطلبش تلاش کرده تمام وضعیت فرقه مجاهدین را به دیگران نسبت دهد تا شاید بتواند از تنفری که در نسل جوان ایرانی نسبت به فرقه رجوی وجود دارد را بکاهد، اول بهتر است به این قلم به دست ناشی بگوییم که مجاهدین در درون ایران و در جامعه ایرانی چیزی که زیاد دارند نفرت و تنفر مردم ازاین مزدوران است، مشتی جان با نوشتن چرندیات پوچ و نسبت دادن آن منجلابی که مجاهدین در درونش گیر کرده اند به دیگران نه تنها از تنفر مردم ایران نسبت به این فرقه کم نمی کند بلکه نفرت بیشتری هم نسبت به فرقه عزیزتان ایجاد می کند.

در ابتدای مطلب مشت رحمان آمده:

آب که خیلی گل آلود شد ، هوس صید به سر هر ماهیگیری می زند . صیادی ، هم وسیله مناسب می خواهد و هم تجربه و مهارت و تدبیر . ورنه به جای ماهی ، لنگه کفش یا بلوز مغروقی بیچاره سر چنگک بالا می آید و موجب خنده می شود،حال حساب کنید ماهیگیر ترسو و ناشی که بخواهد کوسه خونخوار را شکار کند .

بایستی گفت که فرقه مجاهدین صدها بار تلاش کرده تا از آب گل آلود ماهی بگیرد، اتفاقآ وسیله مناسب را هم داشت، همان توپ و تانک و سلاح های صدام و قرارگاه وووو خودش هم مدعی بود که در کارش حرفه ای است اما هر شش ماه یکبار و قتی قلابش را از آب بیرون می کشید اتفاقآ همان لنگ دمپائی سر قلابش می افتاد و تمام دنیا هم هر هر به ریش نداشته این ماهیگیر خودپسند می خندیدند، عجب تحلیل درستی کردید اما آدرس را اشتباه رفتی، اما نمی دانم این ماهیگیر نترس که دنبال صید کوسه بود چرا یکمرتبه قلاب ماهیگیری را ول کرد و در رفت، هنوز هم از ترس کوسه پیداش نیست، مشتی تو می دونی کجاست؟

سپس ادامه می دهد:

در سال ۶۳ شمسی که ما به تبعید آمدیم ، ساواکی ها از ترس ایرانیان خود را پنهان می کردند و جرأت آفتابی شدن را نداشتند. هرچه جنایات و مصائب اجتماعی و سیاسی خمینی دجال بیشتر و بیشتر شد ، ساواکی ها و دیگر مزدوران و مقامات رژیم ستم شاهی خود را در برابر خمینی و رژیم ولایت فقیه او سربلندتر و آبرومندتر دیدند. کار بدانجا کشید که جنایتکاران آنان شروع کردند به افتخار !! خاطرات خود را در هفته نامه « نیمروز » نقل کردن . تیمسار و سرهنگ ساواکی روی دست هم بلند می شدند که ما این بودیم و آن بودیم. آب هوس قدرت از لب و لوچه آن بازماندگان نظام ستم شاهی ، جاری و ساری شد.

عمو جون اگه ساواکی ها و مقامات حکومت پهلوی و تیمسار هاو سرهنگ هاش خاطرات خود را در نیمروز چاپ می کردند، لااقل جرات این کار را داشتند و به دروغ یا راست برای اعمال خلاف خودشون توجیه داشتند، اما سران فرقه رجوی نه تنها این جرآت را ندارند بلکه خوب می دانند که اگر خاطرات خودشون را چاپ کنند باعث تمسخر خلق قهرمان ایران خواهند شد، چوم مجبور می شوند که یک مشت دروغ را به عنوان خاطرات تحویل مردم بدهند، حالا هم همین که در فضای مجازی مثل یوتیوپ عکس یکی از رهبرانتون چاپ می شه خلق قهرمان ایران هزاران فحش و بد و بیراه زیرش نثار می کنند، خودمونیم آب هوس قدرت از لب و لوچه مجاهدین چهل ساله که ساری و جاریست، اما….
شما با کلمات توهین آمیز خود نسبت به دیگر کسانی که خود را اپوزاسیون رژیم می دانند تنها سوزش درونی فرقه مجاهدین را به نمایش گذاشتید چونکه در اعتراضات دی ماه کسی در ایران اسمی از فرقه کشتی به گل نشسته شما و ماهیگیر فراری نیاورد، همین بی اعتنائی مردم ایران به همه جهان و جنگ طلبان امریکائی نشان داد که دیگران بیش از فرقه رجوی در ایران جا دارند، با به سخره گرفتن آقای پهلوی راه به جائی نخواهید برد، البته از ابتدا هم رجوی در دوران اوجش زیر چتر صدام همین کار را میکرد یعنی خنک کردن جای سوزش با تمسخر دیگران، اما خود دیدی که ره به ناکجا آباد برد، چنان از ترس دیگران صحبت میکنی انگار رجوی دل شیر داشت، نه، این شیر خفته شما (رجوی) بارها در مواقعی که جانش در خطر بوده اعضای خود و حتی عزیزانش را وسط معرکه رها کرده و فلنگ را بسته، هم در سی خرداد ۶۰ و هم در فروپاشی کاخ اربابش صدام، در ضمن اگر دست در جیب رهبرت بکنی سکه ای که دو رویش یکی باشد یافت می شود، میگی نه امتحان کن.

در جای دیگر مش رحمان چنین میفرماید:

تا آنجا که مسئله برمی گردد به مقاومت ایران ، بانوی پرچمدار شجاع و رزمنده مریم قهرمان بارها به صراحت گفته است : هرکه و هر جریانی می تواند رژیم ولایت فقیه را ساقط کند ، بفرما ! دراین بیان صادق و قاطع رگه پنهان طنز در فعل امر بفرما هست که برای رنود اهل سخن قابل فهم است. در سال ۸۸ شمسی بود که مسعود قهرمان گفت : یک خیمه در خاوران برای ما کافی ست.

این سخن برای ما اعضای جدا شده که عمری را در درون تشکیلات مجاهدین بودیم بیشتر قابل فهم است، اما نه آنطور که جنابعالی برداشت کردی، حضرت آقا، رجوی اگر جای ترامپ هم باشد از قدرت سیری ندارد، البته به قول معروف خدا خر را دید و شاخ نداد، باور کن منظورش از خیمه خاوران، گسترش خاوران برای کشتار بیشتر است چون در همین اروپای آزاد هم بارها اعضای جدا شده از فرقه را تهدید به مرگ کرده وای به حالی که دستش به قدرت برسد و در خاوران خیمه بزند، رجوی و بانوی پرچمدار شما که البته پرچمش اکنون سوراخ سوراخ شده تعارف بی جا کردند، اینان همان کسانی هستند که در اردوگاه اشرف عربده سرمی دادند که هر کس قصد مبارزه با رژیم را دارد بایستی تحت هژمونی ما قرار بگیرد، این عربده از ۳۸ سال پیش تا کنون ادامه دارد، این یعنی دمکراسی از نوع رجوی، می دانی چرا؟ چون خوب می دانند هیچ گروه یا جریان سیاسی هرگز با این مزدوران ائتلاف نخواهد کرد، جریانات سیاسی در خارج از کشور این تجربه را از سال ۶۲ دارند که تمامی کسانی که با به اصطلاح شورای ضد ملی مخالفت ائتلاف کرده بودند به نوبت از شورا فرار کردند به دلیل دیکتاتوری که رجوی بر شورا حاکم کرده بود، الان هم اگر حرف خانم پرچمدارتان جدی است پس چرا آقای پهلوی و دیگران را که مدعی آپوزاسیون هستند در مقالاتتان مسخره می کنید؟ پس معلوم می شود که خیمه خاوران ادعائی رجوی دروغ محض است و رجوی اتفاقآ تماتمیت خواه و سیری ناپذیر است، و با همین به سخره گرفتن دیگر گروها اتفاقآ ۳۸ سال است که جلوی روند دمکراسی در ایران را سد کرده، اگر از نظر شما و به قول شما پهلویچی ها از محاسبه قدرتهای جهانی حذف شده اند، این در مورد فرقه رجوی صدق می کند که اخیرآ خانم الیزابت استیکنی سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که فرقه رجوی جائی در مردم ایران ندارد، به زبان فارسی هم گفت که برای خرمردرندان قابل فهم باشد، اما شماها باز هم به لفت لیس ته کاسه امریکا و سعودی ادامه می دهید و اگر کسی سرکیسه را شل کرده و به جائی نرسیده فرقه شما و سرانش نزد امریکائی ها کارشان از شل کردن هم گذشته و به جائی نرسیده اند،لطفآ شعر سعدی را هم خراب نکنید، این بیت ربطی به کارهائی که فرقه شما کرده ندارد، سعی کنید در مقالات بعدی واقعیت ها را منعکس کنید، برای فردی به سن و سال شما دروغ گفتن عیب بزرگی است.

(پایان)

*