سود و زیان های جنگ

سود و زیان های جنگ

سود و زیان های جنگ

مهدی خوشحال، ایران فانوس، 14.04.2018

ساعاتی قبل نیروهای آمریکا، فرانسه و انگلیس از طریق هوا و دریا به مواضع سوریه حمله کردند و تا این لحظه بیش از 120 موشک به تاسیسات نظامی و غیر نظامی سوریه شلیک کرده اند که این توجیه نوشتن این مقاله شده است. قبل از جنگ، تاسف می خورم از این که چرا در جهان ما وقتی ناقوس جنگ نواخته می شود، هجمه و گرد و خاک جنگ و جنگ طلبان بیشتر از ندای صلح طلبی است؟ آنهم نه جنگ مابین دو کشور کوچک و یا مابین دو قدرت بزرگ و برابر، بلکه جنگ اکثر کشورهای بزرگ و ثروتمند غربی و عربی علیه کشوری کوچک که طی تحمل هفت سال جنگ دیگر چیزی برایش باقی نمانده است. بسیاری هستند از ریز و درشت، از نمد جنگ به فکر شبکلاه خود هستند. از جنگ طلبان و زرادخانه های اسلحه سازی گرفته تا تمامیت خواهان و فرصت طلبات و تروریستهایی که جز زاییده جنگ چیز دیگری نیستند. تا این لحظه، به جز دو کشور ایران و روسیه، که علیه جنگ واکنش نشان دادند واکنشهای منفی علیه جنگ اتفاق نیافتاده و این ارجحیت جنگ به صلح، آن هم در ارتباط با کشوری که تازه خطر جنگ و نابودی را پشت سر نهاده و وارد دوران صلح و ثبات شده بود بسیار تاسف انگیز است.

امروزه بر خلاف جنگهای قدیمی که گاهاً تصادف و جرقه باعث ایجاد جنگ می شد و در جنگ انواع قواعد و اخلاق حاکم بود، متاسفانه جنگهای امروزی بدون تصادف و اکثراً منافع سیاسی و اقتصادی و موقعیتهای ژئوپلتیک است که حرف اول را می زند و جنگها عاری از قاعده و قانون و اخلاق، و بیشتر تلفات جنگها نیز شهروندان بی گناه و کودکان و زنان هستند. در جنگ ایران و عراق که از سال 1359 آغاز شد و تا سال 1367 ادامه داشت، به جز دو کشور ایران و عراق که زیان فراوان دیدند، مابقی که بالغ بر 55 کشور بودند در اثر فروش سلاح و ادوات جنگی و سایر نیازهای مردم، سود فراوان بردند تا جایی که کشور سوئد علیرغم بی طرفی در جنگ بیش از ده میلیارد دلار سود جنگی به جیب زد.

آرایش جنگی و ورود ادوات جنگی به منطقه نا امن و بحرانی خاورمیانه، در حالی انجام می گیرد که منطقه از قبل به خاطر جنگ و اشغال و تجاوز، به وخامت گراییده و انواع گروههای تروریستی و زاییده جنگ دمار از روزگار مردم در آورده اند. این بار اما جنگ به بهانه حمله شیمیایی بشار اسد به شهرک دوما در غوطه شرقی، است. ناگفته نماند، زمانی که در روزهای آخر جنگ ایران و عراق، صدام حسین از سلاح شیمیایی در حلبچه، استفاده کرد بعدها کاشف به عمل آمد که آن سلاح ساخت کشور آلمان بوده است. این که کشور آلمان چرا و به چه دلیل به دیکتاتوری مثل صدام حسین سلاح شیمییایی فروخته تا علیه مردم استفاده کند، خود جای پرسش است حالا هم که خودشان بدون هیچ دلیل و برهان و کارشناسی، می گویند بشار اسد از سلاح شیمیایی آن هم علیه مردم و کشور خودش استفاده کرده لابد بعدها معلوم خواهد شد که آن سلاح ساخت کشور انگلستان و یا یک کشور اروپایی بوده است.

جنگهای امروزی از قبل همه چیز را مهیا می کند و النهایه به دنبال بهانه است که آن هم به برکت نادانی بعضی ها، به وفور یافت خواهد شد. در جنگ علیه افغانستان و عراق، هم بهانه کافی به دست جنگ طلبان آمده بود. بهانه حمله به کشور افغانستان، داستان 11 سپتامبر بود که ابتدا تقصیرش به گردن القاعده افتاد و بعدها معلوم شد که اکثر نفرات عمل کننده آن حادثه تروریستی اهل کشور عربستان بوده اند. یعنی به جای حمله به افغانستان می بایست به کشور عربستان سعودی حمله می شد. یا این که بهانه جنگ علیه عراق، وجود سلاحهای غیر متعارف در عراق بوده که بعداً کاشف به عمل آمد که کشورهای عربی پولدار هزینه جنگ علیه عراق را متقبل شده و خواهان یک دست کردن کشورهای عربی تحت قیمومیت عربستان سعودی و یا بهتر بگوییم تضعیف کشورهای عربی و اسلامی، به نفع و موقعیت اسراییل بوده است. این چنین جنگهایی که از یک طرف شرکت در جنگ جز هزینه های مالی و سیاسی، هزینه های پناهندگان و گرسنگان را نیز به دنبال دارد، درس عبرتی شده است. زمانی که جورج بوش از آمریکا، لباس رزم پوشیده و کشورهای عضو ناتو را فراخوان جنگ و آماده باش داد، زمانی بود که در کشور آلمان حزب سوسیال دموکراسی به همراه سبزها، در حاکمیت بودند آنها حال به دلیل مخالفت با جنگ و هزینه های سرسام آورش و یا ژستهای سیاسی و حزبی و غیره، گرهارد شرودر که صدر اعظم آلمان بود در اولین خطابه اش علیه جنگ در برلین پایتخت آلمان، خطاب به جنگ طلبان اعلام کرد که ما سیاست خود را در برلین تبیین می کنیم نه این که سیاست دیکته شده و جنگی دیگران را اجرا کنیم. بعدها مدت زیادی از این مانیفست گرهارد شرودر صدر اعظم آلمان، نگذشت که قدرتهای آمریکایی و اسراییلی، از طریق رسانه ها و بانکها و صنایع، به گرهارد شرودر و حزب سوسیال دموکراسی و سبزهای در قدرت، فهماندند که تبیین سیاست و فرمان آتش در اصل از واشنگتن و یا تل آویو، می آید و برلین و لندن و پاریس و دیگران، در اصل مجری جنگ هستند و لاغیر. بدین سبب بود که حزب سوسیال دموکراسی و سبزهای در قدرت، جای خود را به احزاب دموکرات مسیحی و دوستان نزدیک آمریکا و اسراییل، دادند تا جایی که وقتی جنگهای داخلی و تروریستی در سوریه آغاز شد و به درازا کشید، بیشترین هزینه های سرسام آور جنگ را کشور آلمان متقبل شد که سالیانه بیش از 25 میلیارد یورو بر آورد شد و طبعاً سودش را کشور اسراییل برد چون که بعد از این بود و بنا بر تجارب چنین جنگهایی و به بهانه ایران هراسی بوده که اسراییل توانست تعدادی از کشورهای عربی را با خود، همسو و دنباله روی اهداف ضد عربی و ضد اسلامی خود کند.

شاید بنا به تحلیل و دلایل بالا باشد، سود و زیان جنگهای گذشته ی کشورهای عربی، به زیان کشور آلمان و به سود اسراییل باشد که مجدداً برای آرایش جنگی جدید علیه سوریه در چند روز گذشته، کشورهای بد اقتصادی مثل فرانسه و انگلستان، در کنار آمریکا و اسراییل قرار گرفتند و این بار دولت آلمان ساز مخالفت با جنگ سر داده است چون به هر حال اگر جنگی که آغاز شده ادامه یابد و پای دیگر کشورها را به میان بکشد، به جز هزینه های نظامی و اقتصادی و انسانی، ارتش پناهندگان در مسیر راه خود به کشور آلمان حمله خواهند آورد.

ولی مخالفت با جنگ گرهارد شرودر از حزب سوسیال دموکراسی، با مخالفت با جنگ خانم آنگلا مرکل از حزب دموکرات مسیحی، اگرچه ظاهراً و در شکل شبیه هم هستند اما در اصل و محتوا با هم فرق دارند.

با این وجود، در جنگ پیش رو، مثلث شیطانی یعنی آمریکا و اسراییل و عربستان که در ارتباط با هم در منطقه و علیه کشورهای دیگر کار می کنند، برندگان اول و دوم و سوم جنگ خواهند بود و الباقی کشورها، از کشورهای اروپایی گرفته تا کشورهای منطقه، زیان خواهند برد و پسندیده است تا دیر نشده با اتحاد علیه جنگ و ویرانیهای اقتصادی و روانی و سیل پناهندگان و گرسنگان، علیه کشورهای ذینفع در جنگ، اتحاد و مقابله انجام گیرد.

„پایان“