اشک تمساح ریختن مجاهدین برای خانواده های زندانیان قتل عام شده

اشک تمساح ریختن مجاهدین برای خانواده های زندانیان قتل عام شده

اشک تمساح ریختن مجاهدین برای خانواده های زندانیان قتل عام شده

چه فرقی بین خانواده مجاهدین کشته شده و خانواده مجاهدین زنده وجود دارد؟

 کریم غلامی، ایران فانوس،  17.08.2017

بیماری های روانی را می توان به دو دسته تقسیم کرد. بیماری هایی که مسری هستند و بیماری هایی که مسری نیستند. بیماری های روانی، تقریبا از آن دسته از بیماریهای غیر مسری هستند. اما این قانون در سازمان مجاهدین متفاوت عمل می کند زیرا روان پریشی مسعود رجوی به سایرین نیز سرایت کرده است. این روان پریشی و هذیان گویی را می توان به عیان در مطالب و صحبت های مجاهدین، دید.

در یکی از رسانه های مجاهدین، دو مطلب که به شدت متناقض و ضد هم و در کنار هم منتشر شده است، از این قرار است،

„تلاشهای جدید مقامات رژیم ایران برای خاموش کردن صدای خانواده‌های قتل‌عام شدگان“

„خانواده مجاهدین یا مزدوران ارتجاع؟ مسعود رجوی“

 

از نظر مرحوم اول مسعود رجوی، خانوانده ها به دو دسته تقسیم می شوند یک دسته خانواده هایی هستند که عزیزانشان کشته شده اند که اینها خانواده های خوب هستند و آنها توسط „رژیم ایران“ سرکوب می شوند و دسته دیگر خانواده هایی هستند که عزیزانشان هنوز زنده هستند که اینها خانواده های بد هستند و „مزدوران ارتجاع“ (معلوم نیست مجاهدین کی مترقی و مدرن شده اند). پر واضح است که آن دسته از مجاهدین که کشته شده اند، دیگر توان دفاع از خودشان را ندارند، رجوی ها از آنها برای سود جویی و کارهای تبلیغاتی خود استفاده می کنند مثل دادن لیست این کشته شده ها به دشمنان ایران مانند جان مک کین.

اولین جلسه ای که من با حضور مرحوم اول مسعود رجوی برگزار شد شرکت داشتم، این شعار مسعود رجوی که „هر کس با ما نیست بر ما است“ توجه مرا جلب کرد. حتی در این رابطه من نامه نوشتم و سئوال کردم، هر چند که طبق معمول هرگز در سازمان مجاهدین به سئوال کسی پاسخی نمی دهند این سئوال من نیز بی پاسخ ماند. بر پایه همین شعار، هر چیزی که به سود مجاهدین باشد و در خدمت آنها، آنها خوب و مبارز و آزادی خواه و غیره هستند و هر چیزی که به نفع آنها نباشد، بد و مزدور ارتجاع و جاسوس و مامور وزارت اطلاعات است.

در سازمان مجاهدین، گوش کردن به موسیقی(آهنگ های غیر از ساخت مجاهدین) جرم بزرگی محسوب می شود و اگر فردی به موسیقی و رادیو گوش کند، به شدت توبیخ می شود. در سال 2003 بعد از مرخص شدن مریم رجوی از بازداشت پلیس فرانسه، مجاهدین بشکل گسترده ای از آهنگ „تو عزیز دلمی“ خواننده ایرانی „منصور“ استفاده کردند برای بسیاری از جمله من این سئوال پیش آمد که اگر گوش کردن به آهنگ های غیر از سازمان مجاهدین، جرم است چرا این آهنگ از منصور پخش می شود. طبق معمول بعد از سرکوب و فحاشی، گفتند که هر چیزی که برای رهبری است حلال است. در سازمان مجاهدین همه چیز حتی احساس انسانی برای همه حرام است، ولی تجاوز به زنان شورای رهبری برای رهبری حلال است.

آدم ها در سازمان مجاهدین تاریخ مصرف دارند. تا زمانی که از فردی می توان استفاده کرد، اگر فردی برای سازمان دیگر استفاده ای نداشته باشد، سازمان او را دور می اندازد. بطور مثال، فردی مثل کریم قصیم، تا زمانی که در شورای به اصطلاح ملی مقاومت بود و برای سازمان مورد استفاده قرار می گرفت، به به و چه چه داشت، ولی بعد از جدایی، تبدیل شد به مزدور وزارت اطلاعات.

خانواده نیز برای سازمان نقش مصرفی را دارد. وقتی که خانواده به نفع سازمان است، آنها خانواده های مبارز می شوند که در مقابل رژیم ایران ایستاده اند:

„تلاشهای جدید مقامات رژیم ایران برای خاموش کردن صدای خانواده‌های قتل‌عام شدگان“

اما وقتی همین خانواده ها تلاش می کنند تا عزیزان خود را که در مجاهدین اسیر هستند تبدیل به مزدور و خائن می شوند.

„خانواده مجاهدین یا مزدوران ارتجاع؟ مسعود رجوی“

„پایان“