چرا مريم رجوى در آلبانى به سيم آخر زده است!؟

چرا مريم رجوى در آلبانى به سيم آخر زده است!؟

چرا مريم رجوى در آلبانى به سيم آخر زده است!؟

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 16.05.2017

فرقه رجوى در كشور آلبانى در ماهاى اخير بخصوص در ارديبهشت ماه  با بكارگيرى تمام توان خود أعم از تشكيلاتى، نيرويى، مالى و اجتماعى در نهايتِ تلاش بوده است تا از ريزش نيروها جلوگيرى كند، اما بر خلاف نيت پليد سردمداران جهل و جنايت اين فرقه، ريزش نيرو به حداكثر خود در ماههاى گذشته رسيده است.

رجوى با گسيل كردن فرماندهان تشكيلات خود از تمام كشورهاى اروپايى به آلبانى براى روحيه دادن به افراد در زنجير و همچنين بهره گيرى از لابيهاى دلارى و حامى ترور و تروريسم خود همچون جان مكين كه بطور واقعى نشان داد كه اين فرقه دشمن مردم ايران است و با دشمن ترين و كينه توزترين جنايتكاران كه خواهان جنگ و مروج آن در هيأت حاكمه آمريكا و تجاوز به كشور ايران است، چنين بى پروا ارتباطات آمريكايى – اسرائيلى خود را مخفى نميكند. براى هر ايرانى وطن پرست پر واضح است كه فرقه هيچ جايگاهى در بين مردم ايران و ايرانيان خارج از كشور ندارد و هر آنچه هم كه گِرد فرقه به اسم هوادار جمع آورى كرده است، فقط بخاطر دلارهاى مريم رجوى بوده و لاغير كه اين هم در نقطه اى به انتهاى خود خواهد رسيد.

رجوى بداند كه با پهن كردن فرش قرمز زير پاى يك جانى جنگ طلب و تروريسم پرور، هيچوقت به نيت شوم خود نخواهد رسيد. چرا كه كشور و مردم ايران مانند كشورهاى أفغانستان و عراق و ليبى نیست. بايد رجوى و اين لابيهاى داعش پرور بدانند كه سرنوشت و موقعيت قدرتى شان را از دست ميدهند و دوران  يكه تازى و زورگويى شان بسر آمده است. رجوى هم بداند كه اينقدر علنى كردن خود و پشت كردن به ميهن و ملت ايران نشانه ذلت و خوارى فرقه اش ميباشد و تقلاى بيهوده قبل از غرق شدن كامل و نابودى اش ميباشد، چون دورانش بسر رسيده و واقعيات اين را به اثبات خواهند رساند.

 نهايت آرزوى مريم رجوى در پشت كردن به مردم و ميهن خود در سالهاى اخير رفتن به آمريكا و سخنرانى در كنگره اين كشور بوده است، اما به دليل منفوريت بيش از حدى كه در افكار مردم ايران دارد، حتى دولت آمريكا جرّأت اين اجازه را به خود نداده كه ميزبان چنين عنصر منفورى باشد.

در زير به سه نكته اساسى اجمالى نظرى انداخته شده كه وضعيت فرقه رجوى را بحرانى نشان ميدهد.

الف، تشكيلات؛

رجوى تمام هم و غمش نگه داشتن اندك افراد تشكيلات بوده است و بس، چه در عراق و حال در آلبانى آنهم براى مانور دادن و به رخ كشيدنِ اربابانِ خود و گرفتن مزد مزدورى بر عليه ملت ايران است كه با آن دست به چنين مانورهاى پوشالی ميزند تا سمت رئيس جمهور مادام العمر و خود خوانده فرقه همچنان در يدك خود داشته باشد و با آن افراد را ارتزاق و عمر ننگين خود را چند صباحى طولانى تر كند.

اما واقعيت اين است كه تشكيلات فرقه در آلبانى ديگر آن تشكيلات در عراق نيست و نخواهد بود. ريزش نيرو به حداكثر خود رسيده است و مريم رجوى از خيلى مرز سرخهاى انقلاب درونى مجاهدين كه منجر به جدايى خانواده از يكديگر و محدوديتهاى فراوان و سركوب شديد امنيتى و جو پليسى و نشستهاى سركوب ديگ، نشستهاى لايه اى يقه درانى همديگر، نشست تفتيش عقايد موسوم به غسل(جنسيت) بخصوص نشستهاى فشار روزانه به اسم عمليات جارى كه حاكم كرده بود از فشار آنها كاسته است و در مواردى به افراد گفته شده حتى بصورت سورى در آنها شركت كنند، كه اين نشاندهنده اين است مريم رجوى با يك لگد به پوزه مسعود رجوى، مرز سرخ هاى انقلاب ايدئولوژيكى مجاهدين را سست كرده است كه اين به معناى بطلانى بر تمام دستاوردهاى نزديك به سى سال مبارزه و حفظ تشكيلات است كه با بندهاى مختلف انقلاب به گفته خودشان حصار تشكيلاتى را براى سرنگونى آبندى كرده بودند اما اينك  بند بند آن انقلاب بصورت جريان وار از هم ميگسلد. دوستى كه اخيراً جدا شده است، تعريف ميكرد كه رجوى و مسئولينش به شدت دنبال تطميع افراد با انواع و أقسام وعده ها از جمله تأمين مالى مكفى و در صورت امكان، كمك در تشكيل خانواده به شرطى كه با فرقه همكارى داشته باشند و با خانواده هايشان و افراد جداشده هيچگونه ارتباطى برقرار ننمايند و از موضع فرقه دفاع كنند، حتى در درون جدا شده ها افراد أجير شده پخش شده است كه همديگر را داشته باشند و جو پليسى برقرار نمايند و در صورت خلاف وعده، افراد سريعا كمك مالى آنها را قطع كنند.

ب، حاميان عربى و منطقه اى فرقه و وضعيت داعش؛

واقعيت اين است، رجوى از وقتى كه از عراق اخراج شد ديگر حاميان پول پرست و حمايت كنندگان اش با اسامى مختلف و انجمنهاى خود ساخته فراوان كه پول از فرقه دريافت ميكردند،  الان درب تنور كمك مالى سازمان به سمت آنها گِل گرفته شده است و چون ديگر كارايى براى فرقه ندارند، مزد و حقوق آنها را پرداخت نميكند و آنها نيز سر خورده و دماغ سوخته بناى مخالفت با اين فرقه گذاشته و صدايشان در آمده است. بعنوان مثال، علامه حسينى از لبنان كه با دريافت پول براى فرقه و در حمايت از آن يقه چاك ميداد، الان به تزوير اين فرقه پى برده است. بگذريم از ماهيت اين آخوند، اما هر چى هست و بوده است، فرقه قبلا روى آن سرمايه گذارى ميكرد و در هر موضع گيرى و اطلاعيه، حمايت از فرقه اسم اين آقا در صدر جدول اسامى قرار داشت.

وضعيت داعش در عراق هم كه مشخص است و ميرود كه تار پودش در عراق از هم بگسلد. كسانى كه فرقه رجوى از آنها حمايت كرده و روى آنها براى نفوذ در كشور ايران حساب باز كرده و آنها را نيروهاى انقلابى مثل أمثال خودش خطاب ميكرد( البته پر واضح است وقتى تئوريسين تشكيل داعش جان مكين باشد كه اكنون در دامن مريم رجوى حلوا حلوا ميشود فرقه رجوى با خطاب كردن داعش به عنوان عشائر و نيروهاى انقلابى هم قابل فهم باشد).

در سوريه هم با اتحاد سه كشور روسيه و ايران و تركيه، بر عليه داعش حلقه بر اين گروه هر روز تنگ تر شده و نيروهايش از جمله فرماندهانش را از دست ميدهد و ارتش سوريه تسلط خود بر حفظ كشوشان و پيشرويهاى چند ماه گذشته آنها اين پيام را ميرساند كه هر چه حاميان داعش فتنه كنند و كمك كارش باشند، باز اين ملت سوريه است كه مشخص خواهد كرد كه به ترور و تروريسم نه بگويد و سرنوشت كشورشان را به داعش نسپارند  كه اين هم براى رجوى و حاميان داعش، يك تو سرى و يأس مطلق است.

پ، انتخابات ايران؛

 تزوير رجوى و وعده هاى سر خرمن دادن به نيروها كه  انتخابات منجر به سرنگونى حكومت ايران خواهد شد و تحليهاى صد و هشتاد درجه خلاف واقعيت كه رجوى و سرانش از انتخابات ايران به خورد تشكيلات و حاميان خود ميدهند، اين واقعيت را به ثبوت ميرساند كه اگر آقاى روحانى در انتخابات برنده شود،  فرقه رجوى در تعاملاتش با اربابان خود منزوى خواهد شد و روحانى با تعامل بيشتر با جهان، اين فرقه تروريستى را به بن بست خواهد كشاند و اگر هم آقاى رئيسى انتخاب شود، باز هم بازنده فرقه رجوى است چون ذكاوت ايشان چنين نشان ميدهد كه اعتدال داشته باشد و باز در تعامل با بيرون قدم بر ميدارد و ترفندهاى فرقه راه به جايى نخواهد برد و باز در منگنه قرار گرفتن فرقه در سرنوشت اوست. اما رجوى بايد بداند كه اينقدر خودفروشى و مزدورى جز بر جناياتش در حق ملت ايران و كشور ايران نمي افزايد و آينده در هر صورت براى فرقه رجوی تار و نااميد كننده خواهد بود.

„پایان“