پاسخ به یک پرسش، آیا مسعود رجوی مرده است؟

پاسخ به یک پرسش، آیا مسعود رجوی مرده است؟

 

پاسخ به یک پرسش، آیا مسعود رجوی مرده است؟

 کریم غلامی، ایران فانوس، 04.03.2017

برای اینکه ذهن همه ما با هم یکی باشد، تعریف کلی موجود جاندار و زنده را می آورم

جاندار یا اَندامگان، به‌معنای یک سامانه‌ی زنده و پیچیده از اعضاست که با تأثیرشان بر یکدیگر، امکان سازگاری با محیط و تضمین بقا و پایداری کلّ آن موجود زنده را فراهم می‌کنند. موجودات زنده با عامل‌های زیر، از غیرزنده‌ها متمایز می‌شوند

پاسخ به محرک

تولید مثل

رشد

بقا و ترمیم خود

تنفس

شاید بپرسید که چرا من تعریف یک موجود زنده را آورده ام. در واقع می خواهم به یک پرسش عمومی که معمولا از من می شود، پاسخ بدهم. پرسش این است که آیا مسعود رجوی زنده است یا مرده؟ هر چند این مسئولیت من و بقیه جدا شده ها نیست که به این پرسش پاسخ بدهند. ولی از آنجایی که سران مجاهدین خود را خدا می دانند و به هیچ کس پاسخگو نمی دانند، طبق معمول ما مجبور هستیم که ابهامات موجود در مجاهدین را به دیگران شرح دهیم

من این را می توانم بگویم، مسعود رجوی مرحوم به لحاظ فیزیکی زنده و یا مرده باشد اهمیت چندانی ندارد، اگر حتی مسعود رجوی بطور فیزیکی زنده باشد، مرده متحرکی بیش نیست. هر چند که اطلاعات کافی در رابطه با گذشته مسعود رجوی در دسترس نیست. تا قبل از سال 1351 را نمی توانم نظری بدهم. ولی این را می توانم بطور دقیق بگویم که مسعود رجوی مرحوم در سال 1351 در جریان خیانت و پشت کردن به بنیانگذاران سازمان مجاهدین و هم رزم های خود در زندان، بطور انسانی مرد و شروع به فاسد شدن کرد و هر فردی که به مسعود رجوی نزدیک شد، مانند او بطور انسانی مرد و فاسد شد

اگر پنج عامل موجود زنده( پاسخ به محرک، تولید مثل، رشد، بقا و ترمیم خود، تنفس) را در رابطه با مسعود رجوی مرحوم در نظر بگیریم، خواهیم دید که در تمامی موارد پاسخ منفی خواهد بود. پاسخ به محرک، این اصلی ترین عامل است که نشان می دهد مسعود رجوی مرحوم یک موجود زنده نیست، بلکه او با یک تکه سنگ یا بهتر بگویم یک حیات مرده و فاسد شده نیست. عدم ارتباط مرحوم و سران سازمان با جامعه ایران و پاسخگو نبودن آنها در قبال مردم ایران و پرسش های آنها(محرک) نشان از نبود „زنده“ در مسعود رجوی مرحوم و سازمان مجاهدین است. عامل های دیگر مانند تولید مثل و رشد و بقا و غیره، را تک به تک می توان توضیح داد، ولی بطور کلی به آن پاسخ می دهم

ـ تلاش گسترده فرار اعضای سازمان در رده های تشکیلاتی مختلف

ـ تبدیل یک سازمان به یک فرقه فاسد و ضد انسانی طی 40 سال

ـ تحلیل نیرو در سازمان مجاهدین در عوض رشد و گسترش نیرو

ـ عدم ارتباط با جامعه ایران و جهان

ـ دزدی و چپاول دارایی های سازمان در راس سازمان مجاهدین بخصوص مسعود و مریم رجوی

ـ سرکوب و شکنجه و زندانی و حتی بعضا سر به نیست کردن اعضای ناراضی در درون تشکیلات مجاهدین

ـ عدم ارتباط اعضای سازمان مجاهدین با دنیا که آنها را به غارنشینانی تبدیل کرده است، چنانکه اکثریت اعضای سازمان مجاهدین حتی با چیزی به نام موبایل ناآشنایند. مجاهدین 40 سال است که راه „تنفس“ خود را بسته اند

ـ بجای جنگیدن با دشمن واقعی مردم ایران، نوک جنگ را به درون تشکیلات مجاهدین برگرداندند و وقتی که جای دشمن را خانواده های اعضای مجاهدین میگیرند، این ارگان دیگر امکان رشد و تولید مثل و ترمیم خود را ندارد

البته می توان صدها دلیل دیگر آورد که این ارگان بخصوص سران آن دیگر به عنوان موجود „زنده“ شناخته نمی شوند. زنده و یا مرده بودن مسعود رجوی مرحوم، دیگر اهمیتی ندارد. دیگر او جایی در کنار و آینده مردم ایران ندارد. فقط او تفاله است که توسط قدرت های بیگانه و دشمن مردم ایران مورد استفاده و استعمال قرار می گیرد

„پایان“