دروغ بزرگی به نام رییس جمهور

دروغ بزرگی به نام رییس جمهور

 

دروغ بزرگی به نام رییس جمهور

(مریم رجوی به دروغ خود را رییس جمهوری می خواند که با رییس جمهور دیگری ملاقات کرده)

کریم غلامی، ایران فانوس، 09.08.2016

شیادی و دجالیت و مردم فریبی از بارزترین ویژگی های مجاهدین و رهبران آنها است. حتما می پرسید که چرا من این مارک ها را به مجاهدین بخصوص به مسعود و مریم رجوی، میزنم! اگر حوصله و تحمل زجر آور دیدن وب سایت های مجاهدین و برنامه هایشان را دارید، می توانید این واقعیت را در آن پیدا بکنید. اگر که چنین تحملی را ندارید، من برایتان توضیح می دهم تا کار شما را ساده تر بکنم. خیمه شب بازی اخیر مجاهدین در پاریس، رجوی ها ادعا دارند که ایرانی هستند و البته من یواش یواش دارم به این قضیه شک می کنم. زیرا سالن مراسم مملو بود از عرب ها و شعارها به زبان عربی به گوش می رسید و اصلی ترین سخنگوی این خیمه شب بازی هم شاهزاده عربستان که سالیان رییس سازمان اطلاعات آن کشور هم بوده است. تا به حال به وب سایت های مجاهدین دقت کرده اید، اگر کسی آنها را نشناسد در نگاه اول فکر می کند که این سایت ها عرب زبان هستند، زیرا که آنقدر عکس از شیخ های عرب و مطالب عربی در آن وجود دارد. البته پر واضح است بخاطر سالیان خیانت و جنایت در حق مردم ایران، مجاهدین دیگر جایی در میان مردم ایران ندارند، حال دست به دامن عرب ها شده اند.

بگذریم. حال برمیگردم به موضوع شیاد بودن مجاهدین، یکی از بزرگترین شیادی های مجاهدین، زدن برچسب رییس جمهور به مریم رجوی جنایتکار است. کلمه رییس جمهور خود بطور کامل خودش را تعریف می کند. رییس جمهور یعنی فردی که رییس یک جمهوری است که توسط مردم آن جمهوری انتخاب می شود. شیادی اینجا است که مریم رجوی هرگز در هیچ انتخاباتی، برگزیده نشده است، نه در درون تشکیلات مجاهدین (طی 40 سال گذشته هرگز در سازمان مجاهدین هیچ گونه انتخاباتی برگزار نشده است) و نه حتی در شورای فرمالیستی مجاهدین.

به سرتیتر مهمترین خبر سایت های مجاهدین نگاه کنید:

„ملاقات رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی با پرزیدنت محمود عباس“ در این جمله کوتاه می توان دهها مورد شیادی پیدا کرد. بطور مثال „ملاقات“، بعد اعلام خبر مرگ مسعود رجوی توسط شاهزاده عربستان در اصلی ترین برنامه سالیانه مجاهدین، این ملاقات توسط همان شاهزاده طرح ریزی شده تا کمی از سوزش مجاهدین کم شود و دوباره دل این خانم برگزیده را به دست بیاورند. بدستور شاهزاده عربستان ترکی الفیصل، این ملاقات برگزار شد. در واقع مریم رجوی به دیدن آقای محمود عباس رفتند، نه این که ملاقات و پروتکل های سیاسی در این میان باشد. „رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی“ همه کلمات این جمله تماما شیادی است، مریم رجوی رییس کدام جمهوری است؟ اول آنها باید یک جمهوری داشته باشند که او رییس آن هم باشد و ب“رگزیده“ من بخاطر ندارم که مریم رجوی کی و توسط چه کسانی برگزیده شده، تنها موردی که دیدیم او توسط شوهرش مسعود رجوی فراری(مرحوم) با این برجسپ منتصب شد و „مقاومت“ طی 30 سال گذشته بخصوص رجوی ها هرگز از خودشان مقاومتی نشان نداده اند. آنها هر بار که اوضاع سخت شده، از صحنه مقاومت فرار کرده اند و این یکی از بزرگترین شیادی های مجاهدین است که رهبرانشان را افرادی مبارز و مقاوم نشان می دهند.

اما اصل موضوع مربوط می شود به آقای محمود عباس، آقای محمود عباس، پرزیدنت یا رییس جمهور نیستند بلکه ایشان رییس منطقه خودگردان نوازغزه (فلسطین) هستند. زیرا فلسطین یک کشور مستقل نیست. در اصل کشور نیست و هرگز به عنوان کشور به رسمیت شناخته نشده است، بلکه به عنوان السلطة الوطنیة الفلسطینیة (حکومت خودگردان فلسطین) توسط 100 کشور به رسمیت شناخته شد. برای درک بهتر این موضوع بهتر است فلسطین و تاریخچه آن را بشناسیم:

فلسطین

کلمهٔ فلسطین از فلسطینی‌های باستان که نام یک گروه غیریهودی ساکن در منطقه‌ای کوچک از ساحل جنوبی به نام فیلیستا است، گرفته شده‌است. در کتاب های مقدس به این ناحیه کنعان و پس از آن از اسرائیل (یییسرائیل) استفاده شده است. در دوره روم، ناحیه یهود به نام „پلستینا“ نام گرفت که بین دیوسس اول و دوم تقسیم شد.

بخش عظیم جنگ های صلیبی در این منطقه رخ داد. بعد از شکست عربها و آزاد سازی اسپانیا، شهر اورشلیم (بیت المقدس) صحنه اصلی این جنگها بوده است. اورشلیم، یکی از چهار شهر مقدس یهودیان محسوب می ‌شود و در کنار شهرهای صفاد، حبرون و طبریه، این شهر مقدس ترین شهر در مسیحیت محسوب می ‌شود و نیز پس از مکه و مدینه، سومین شهر مقدس برای مسلمانان است.

پس از پیروزی عثمانی، این نام به عنوان نامی رسمی دیگر مورد استفاده نبود و دلیل این بود که ترک‌ها اغلب نواحی فرعی را با نام مرکز مشخص می‌کردند. این منطقه در سال ۱۵۱۶ جزئی از امپراتوری عثمانی شد.

بر اساس موافقت‌نامه سایکس- پیکو در سال ۱۹۱۶، پیش‌بینی شده بود که بیشتر فلسطین، پس از رهایی از کنترل عثمانی، تبدیل به منطقه‌ای بین‌المللی خواهد شد که تحت کنترل مستقیم فرانسه یا انگلیس قرار نخواهد داشت. بلافاصله پس از آن، آرتور بالفور وزیر امور خارجه انگلیس با صدور بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷، سرانجام طرح تأسیس وطن یهودیان در فلسطین را مطرح کرد.

استفاده رسمی از واژهٔ انگلیسی فلسطین، با اعطای حکم قیمومت فلسطین به انگلیس بار دیگر رایج شد. در آغاز این دوره، نام ارتز ییسریل (سرزمین اسرائیل به زبان عبری) از طریق یک تمبر پستی در سال ۱۹۲۰، توسط هربرت ساموئل نخستین نماینده انگلیس در فلسطین که بین سالهای ۱۹۲۵-۱۹۲۰ این سمت را در اختیار داشت، رایج شد.

پس از وقوع جنگ عرب‌ها و اسرائیل در سال ۱۹۴۸، در موافقت‌نامه‌های آتش‌بس موقت مابین اسرائیل و کشورهای عرب همسایه آن هیچگاه از فلسطین به عنوان یک سرزمین مجزا نامی برده نشد. در این موافقت‌نامه‌ها فلسطین بین اسرائیل، مصر، سوریه و اردن تقسیم شد.

از دهه ۱۹۶۰ به بعد، اصطلاح «فلسطین» مرتباً در بافت‌های سیاسی به کار گرفته می‌شد. اعلامیه‌های مختلف، همچون اعلام تشکیل کشور مستقل فلسطین در سال ۱۹۸۸ توسط سازمان آزادی‌بخش فلسطین به کشوری که فلسطین نامیده می‌شد، اشاره می‌کرد، و مرزهای آن را با درجات مختلف وضوح تعریف کرده، و از جمله خواستار ضمیمه شدن کل کشور اسرائیل به فلسطین شد.

در سال 1992، حزب کارگر با اکثریت آرا در پی انتخابات، اول شد که اسحاق رابین به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. وی طبق قولی که در مبارزات انتخاباتی مبنی بر، پیشرفت چشم گیر در امنیت اجتماعی داده بود، در یک توافق موسوم به „اسلو“ با سازمان آزادی بخش فلسطین (فتح) به امضاء رساند. بعد از توافق اسلو، سازمان حماس که مخالف با توافق نامه بود، با موجی بی سابقه حملات تلاش کرد این توافق را کم رنگ بکند. طبق این توافق باریکه غزه (نوار غزه) تحت شرایط خاصی به عنوان منطقه خودمختار(منطقه خودگردان) به فلسطینی ها سپرده شد. یاسر عرفات رهبر سازمان فتح به عنوان رییس منطقه خودگران منصوب شد.

محمود عباس معروف به ابومازن (زاده 26 مارس 1935) رییس تشکیلات خودگردان فلسطین است. او در ژانویه 2005 بعد از مرگ یاسر عرافات به این سمت انتخاب شد و تا کنون در این سمت باقی مانده است. وی همچنین بالاترین مقام سیاسی گروه فتح می باشد. او همچنین اولین نخست وزیر حکومت خودگردان فلسطین است. وی در اکتبر سال 2003 از کار خود کناره گرفت.

از آنجایی که مجاهدین هیچ اعتباری نزد مردم ایران ندارند، برای اعتبار بخشیدن به خودشان مجبورند به هر خس و خاشاکی چنگ بزنند. یک نکته خیلی جالب در رابطه با این به اصظلاح ملاقات، این بود که اولا این ملاقات جزو برنامه ملاقات های آقای محمود عباس نیامده بود و همچنین هیچ یک از مسئولان دفتر آقای محمود عباس گزارشی در رابطه با این ملاقات نداده اند، در حالی که سایر دیدارهای آقای محمود عباس به همه رسانه ها اطلاع داده شده.

مجاهدین هر تلاشی بکنند، یک رسوایی پشت آن به همراه دارد، یک عمر شیادی و جنایت حاصل آن چیزی نیست جز نابودی.

„پایان“